شهریار عباسی با تاکید بر لزوم حمایت از داستان ایرانی و تبلیغ آن میگوید: چه اشکالی دارد میان این همه عکس روی بیلبورد، یک بار هم عکس یک نویسنده روی بیلبورد باشد؟
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات داستانی در سال ۹۸ اظهار کرد: امسال چند جا آثاری را داوری کردم و به همین علت آثاری را که خصوصا در سال ۹۷ نوشته شده است بیشتر توانستم بخوانم. با همه سختیهایی که در کار نشر وجود داشته است و با وجود گرانی کاغذ و سال سخت اجتماعی و اقتصادی هنوز داستان نوشته و منتشر میشود که این خودش جای امیدواری دارد. با اینکه شرایط از نظر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اصلا خوب نیست و در این سال چندین بحران داشتیم و جامعه ما در سال ۹۸ رنج زیادی کشید اما با این حال داستاننویسی همچنان ادامه پیدا کرده است؛ داستاننویسی در ایران با همه سختیها زنده است.
او به حضور مسائل کلان اجتماعی در داستانهایی که در سالهای اخیر نوشته شده اشاره و بیان کرد: چند سالی است که افرادی از جمله من میگوییم که در رمانها توجه به جغرافیا، تجربههای زیستی و مسائل کلان اجتماعی را باید جدی گرفت. به نظر در کارهایی که در سالهای اخیر منتشر شده این توصیهها انگار اثر گذاشته و اثر آن را در داستانها میتوان دید. کارها قدری از آن داستانهای آپارتمانی و دغدغههای کاملا شخصی فاصله گرفته و به مسائل کلان اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، زیستبوم و به طور کلی تجربههای زیستی توجه بیشتری شده است.
عباسی سرمایهگذاری بر روی ادبیات داستانی را لازمه جهانی شدن داستان ایرانی دانست و گفت: باید بر روی داستان ایرانی سرمایهگذاری شود؛ این حرف جدید و تازه من در زمینه ادبیات است. نویسندگان نسل من و پیش از من عمدتا دیمی نویسنده شدهایم. در حالی که جهانی شدن در هر کاری با دیمی بودن ممکن نمیشود. برای همین من فکر میکنم باید بر داستان ایرانی سرمایهگذاری بیشتری شود.
او افزود: مسئله نخست آموزش است، یعنی باید زمینهای برای انتقال تجربهها فرام شود و نویسندگان جوان وقتی میخواهند وارد این عرصه شوند از همان ابتدا درست نوشتن را بیاموزند، چون اگر پایه کار کج گذاشته شود، نمیشود انتظار داشت کار بزرگی انجام شود. این کار را کسانی که در این زمینه مسئول هستند یا ناشران یا مراکزی که بودجه عمومی دارند میتوانند انجام دهند.
شهریار عباسی همچنین اظهار کرد: ناشر یک بنگاه اقتصادی و فرهنگی است، حتی گاهی جنبه اقتصادیاش میچربد پس باید به اینکه داستان ایرانی منتشر کند رغبت داشته باشد. من حتی این را به معاون فرهنگی وزیر ارشاد هم گفتهام اما عملا ندیدهام که اتفاق متفاوت و جالبی برای داستان بیفتد.
این مدرس داستاننویسی با تاکید بر اینکه باید برنامهریزیای برای اینکه ناشر به نشر داستان ایرانی تمایل پیدا کند انجام شود گفت: ایجاد این تمایل راههای متنوعی دارد. اول اینکه برای ناشر صرفه اقتصادی داشته باشد، مثلا تفاهمنامهای با شهرداریها امضا شود تا بخش اندکی از فضای تبلیغاتیشان را در اختیار ناشرانی که داستان ایرانی منتشر میکنند قرار دهند. چرا نباید عکس داستاننویس ایرانی که کارش توسط یک نشر معتبر چاپ شده و از سوی کارشناسان مورد پسند واقع شده روی بیلبورد باشد؟ این همه عکس هنرپیشه، پفک و کرم روی بیلبوردهاست، چه اشکال دارد 10 درصد آن هم به عکس نویسندهها اختصاص پیدا کند؟ دست کم به ناشر اجازه بدهند وقتی کتابی را منتشر میکند تبلیغی جلو در مغازهاش بزند که این کتاب به تازگی منتشر شده، اما همین اجازه را هم نمیدهند.
او افزود: اکنون توجه ناشران بر ترجمه است، چون مردم ترجمه را بیشتر میخوانند؛ اگر چه از جنبهای حق دارند، اما رساندن داستان ایرانی به حد داستان جهانی برای اینکه خواننده ما داستان ایرانی بخواند، به تبلیغات نیاز دارد. در حال حاضر ناشران تمایلی به چاپ کردن داستان ایرانی ندارند. اما داستاننویسان جوانی داریم که آثار خوبی دارند ولی ناشر کارشان را چاپ نمیکند یا در تیراژ کم چاپ میکند و همین باعث میشود داستاننویس سراغ کار دیگری برود.
شهریار عباسی در پایان با بیان اینکه داستان ایرانی از سبد خرید خارج شده است گفت: اگر اکنون کارهای ما نسبتا سطحی است، نمیشود با این وضع سرمایهگذاری بیشتر انتظار داشت. اگر کارها از نظر محتوا یا حجم لاغر هستند به نبود حمایت مربوط است. چه اشکالی دارد میان این همه عکس روی بیلبورد، یک بار هم عکس یک نویسنده روی بیلبورد باشد؟ اما الان اینطور نیست و داستان ایرانی از سبد کالا خارج شده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا