راننده آهسته حرکت میکند و مسیر هفتساعته را با ۳۸ مسافر و در ۹ ساعت میراند؛ ساعتهایی کرونایی که کمتر سرنشین آن به ماسک، الکل و پروتکلهای بهداشتی اعتقادی دارند.
اتوبوس نسبتا قدیمی است و دو ردیف صندلی تا انتهایش قد کشیدهاند. صندلیها خشک و سفت و رویشان رنگ آجری چرکی دارد. کف هم با یک موکت سبزرنگ که گلهای درشتی دارد فرش شده است.
بالای سر راننده یک تلویزیون کوچک خسته جا خوش کرده و تمام مدت مسیر هم خاموش میماند. سمت چپ و راست تلویزیون، السیدیهای کوچکی با چراغ روشن نوشتههایی را تکرار میکنند: «از مهماندار برای انجام کارهایتان کمک بگیرید» و «سفر خوشی را برایتان آرزو میکنیم». دمای اتوبوس و ساعت دوان دوان و به اشتباه در السیدی ثبت و سریع محو میشوند.
مهماندار و راننده هیچکدام لباس فرم ندارند، ماسک هم ندارند و خبری از رعایت پروتکلهای بهداشتی نیست؛ نه الکل و نه ماسک. حتی به عنوان خوشآمدگویی یک بطری آب هم دست مسافر نمیدهند! ۲۲ مسافر را روی صندلیها جاگیر میکنند. مهم نیست مسافر چه صندلیای خریده است و راننده بنا بر آشنایی که با مسافران دارد خودش صندلی را تعیین میکند. اگر آشنا نباشی صندلی خراب نصیبت میشود و تو میمانی و یک بدن خرد و خمیر شده تا مقصد.
نشاندادن بلیت آنلاین قبول نیست و حتما باید خسارتی به محیط زیست زد در غیر این صورت روز نمیگذرد و شب نمیشود. مهماندار، مسافرانی را که آنلاین بلیت خریدهاند را روانه ترمینال میکند که بلیت کاغذی تهیه کنند. از صادرکننده بلیت میپرسم راننده طبق پروتکلهای بهداشتی حق دارد چند مسافر سوار کند؟ بلیت را دستم میدهد و میگوید: «بستگی به اتوبوس داره اما ماشینی که شما باهاش سفر میکنی حق نداره داخل پایانه بیشتر از ۲۲ مسافر سوار کنه».
– بیرون از پایانه چی؟
– اون دیگه به ما مربوط نمیشه.
لبخندی میزند و سفر خوشی را آرزو میکند. با نشاندادن بلیت کاغذی مشکل حل میشود و باز هم اصلا مهم نیست چه صندلیای خریدهاید. باید جایی بنشینید که مهماندار یا راننده تعیین میکنند. اتوبوس با جاگیری مسافران حرکت میکند. هوای داخل گرم است و راننده هر چند دقیقه یک بار کولر را خاموش میکند و مهماندار دریچههای سقف را باز میکند. بعضی از صندلیها خرابند و تا جلوی دهان مسافر پشت سری خم میشوند. اتوبوس در طول مسیر بارها و بارها توقف میکند و به تعداد مسافران اضافه میشود. دو ساعت بعد از حرکت تعداد مسافران به ۳۴ نفر میرسد که با کودکانی که روی پاهای پدر و مادرهایشان نشستهاند ۳۸ نفری میشوند.
کمتر مسافری پیدا میشود که به کرونا اعتقاد داشته باشد و به جز تعداد معدودی بقیه ماسک ندارند و در طول مسیر دهانشان فعالیت میکند، یا تخمه میشکنند و خوراکی میخورند یا تلفنهای همراهشان زنگ میخورد و با صدای بلند و مدتزمان طولانی صحبت میکنند.
در طول مسیر، هربار که راننده بین عوارضی یا پاسگاه پلیس راهنمایی و رانندگی توقف میکند حتی کسی برای نظارت و اینکه رانندگان تا چه اندازه پروتکلهای بهداشتی را رعایت کردهاند به اتوبوس سرکشی نمیکند!
۹ ساعت راه پر از دستانداز و بالا و پایین به اندازه یک شبانهروز میگذرد و سرانجام اتوبوس به مقصد میرسد و مسافران در یک چشمبههمزدن اتوبوس را با زبالههایی که از خودشان به یادگار گذاشتهاند، خالی میکنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا