شاید نیاز است این روزها از وضعیت امروز خانههای تاریخی تهران یک فیلم ساخت، فیلمی از تاریخی که بر هر کدام از خانههای تهران گذشته و حالا جایشان را ساختمانهای چند ده طبقه پُر کردهاند، نه فقط خانهی «مادر» علی حاتمی یا «خانهی پدری» کیانوش عیاری و خانهی «داییجان ناپلئونِ» ناصر تقوایی؛ بلکه خانهی قاجاری صداقت، سرای دلگشا، مدرسهی تاریخی جعفری که سالها قبل به پاساژ رضا تبدیل شد، حمام مریم در دل بازار تهران و دهها خانهی تاریخی دیگر که هر کدام، یک فیلم از سرگذشتِی است که بر تاریخ ایران رفته است.
هنوز یک هفته از انتشار خبر تخریب خانهی لوکیشن فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» نمیگذشت که خبر رسید لودرها خانهی «ارامنه تهران» را هم با خاک یکسان کردند، یکی را فقط لوکیشن یک فیلم نوستالژیک خواندند و دیگری را خانهای تاریخی دانستند که دیوان عدالت اداری رأی به خروج از ثبتاش داده بود.
به گزارش ایسنا، دو خانه را درست مقابل یکدیگر قرار دادند، یکی خانهی خیابان سعدی شمالی باقی مانده از پهلوی اول که لوکیشن دو فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» و «ضد گلوله» بود و در عین اینکه در فهرست آثار ملی ثبت نشده بود، قرار است جای آن عمارتی چهار طبقه بالا بیاید و دیگری خانهی معروف به «بنای ارامنه تهران» در خیابان بشیری که با رای دیوان عدالت اداری از ثبت ملی خارج و چند روز بعد هم شهرداری منطقه در نامهای اعلام کرد که «صدور جواز تخریب و پروانه نوسازی ملک حسب رأی دیوان عدالت اداری و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی انجام شده است» و طبق تابلوی اعلام ساختوساز این بنا که در مقابل ویرانهی خانه نصب شده قرار است جای ان بنایی پنج طبقه بالا برود.
سرنوشت خانهی نسبتا قدیمی و لوکیشن دو فیلم «ضد گلوله» و «آشغالهای دوستداشتنی»، به قول منتشر کنندهی نخست خبر که نوشت؛ «خانه لوکیشن فیلم؛ آشغالهای دوست داشتنی تخریب شد تا داستان حذف خاطرات جمعی و حس تعلق به داشتههای گذشته در این سرزمین تکمیل شود. با این تخریب، روایت فیلم آشغالهای دوست داشتنی تمام شد …»
فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» را محسن امیریوسفی درباره شرایط جامعه بعد از انتخابات سال ۸۸ در سال ۹۱ ساخته شد، این فیلم ۶ سال توقیف بود و در نهایت با تغییراتی در بهمن ۹۷ مجوز اکران گرفت. این خانه (در خیابان سعدی شمالی، خیابان نادری، بن بست سید علی اکبر، پلاک چهار، که در اواخر پهلوی اول ساخته شده بود) که روزی روایتگر داستانِ مردم این سرزمین بود، ماه گذشته مجوزهای تخریباش از شهرداری گرفته و در نهایت هفته گذشته تخریب شد.
بنای تاریخی شماره ۵۸ خیابان بشیری معروف به «خانه ارامنه تهران» نیز باقی مانده از دورهی پهلوی اول؛ بر اساس دادنامهی یکی از شعب دیوان عدالت اداری در ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ با موضوع «صدور حکم به ابطال ثبت ملی خانهی معروف به ارامنه در خیابان بشیری» از فهرست آثار ملی خارج و بعد از چند روز، مالک آن را تخریب کرد تا ساختمانِ مدرن پنج طبقهایش را جایگزین کند. میراث فرهنگی در اعادهی حیثیت این بنای تاریخی قبل از صدور رای نهایی دیوان و در پاسخ به درخواست اولیه برای خروج از ثبت؛ اعلام کرده بود «به دلیل تعلق ملک به دوره پهلوی اول و کاربرد مصالح سنتی و گچبری و آجرکاری نما و قرارگیری در محدوده حصار ناصری ممنوعیت تخریب و نوسازی آن درخواست میشود.»
اما شهریور سال بعد در مجوزی که بر اساس رأی تجدید نظر دیوان عدالت اداری صادر شده بود؛ شعبه دوم تجدید نظر دیوان عدالت اداری، دفاعیه دوم میراث فرهنگی را مطالب تکراری خوانده بود که در رسیدگی بدوی مطرح و مورد بررسی قرار گرفته و تاکید کرده بود که «مستندا به ماده ۷۱ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، اعتراض مطروحه غیروارد تشخیص و حکم به تایید و استواری دادنامه تجدیدنظر صادر و اعلام میکند که رای صادره مستندا به ماده سه قانون مذکور قطعی است»
تا گوساله گاو شود، چند بنای تاریخی باقی میماند؟
اما سجاد عسگری – دبیر کمیته پیگیری خانههای تاریخی تهران – در گفتوگو با ایسنا هر چند بنای منسوب شده به «لوکیشنِ آشغالهای دوستداشتنی» را نه دارای شماره ثبت ملی و نه حتی در لیست بناهای واجد ارزش میداند، اما میگوید: با این وجود این خانه بعد از اکرانِ فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» یک بنای خاطره انگیز برای مردم محسوب میشد که به آن تعلق خاطر پیدا کرده بودند.
او با اشاره به اینکه لوکیشنِ برخی از فیلمها مانند «شهرزاد»، «خانه پدری» و «داییجان ناپلئون» یا «مهمان مامان»، به دلیل حس نوستالژیکی که برای مردم ایجاد کرده بود، همیشه برای مردم خاطره انگیز است، ادامه میدهد: به همین دلیل نیز لوکیشنِ این فیلمها که خانههای تاریخی «اتحادیه» در لالهزار، خانهی «موتمنالاطبا» در پامنار یا خانهی «سرهنگ ایرج» در بافت تاریخی اودلاجان همان حس را به مردم القا میکنند که میتوان آن را برای فیلمی مانند «آشغالهای دوستداشتنی» به واسطهی موضوعیت و خاطراتی که برای مردم به همراه داشته نیز دخیل دانست.
وی با تاکید بر اینکه این نوع خاطرات برای مردم شهری مانند تهران یک تعلق خاطر شهری ایجاد میکند، تعلق خاطری که حتی به مرور در برابر تخریب چنین خانههایی میتواند مانع ایجاد کند، بیان میکند: برخی از خانههای تاریخی تهران نیز به عنوان یک فضای رویدادی میتوانند حائز اهمیت باشند، مکانهایی که بتوان روی آنها مانور داد تا حتی بخش خصوصی با ورود به این بحث، بتواند از آنها حفاظت کند.
او به اقدام آمریکا برای پلههای معروفی که دو کمدین سینمای امریکا یعنی «لورل و هاردی» روی آن رفتهاند، اشاره میکند که با نصب تابلو، آن اتفاق را یادآوری کرده است و ادامه میدهد: نمونهی این نوع مکان رویدادها در کشور را نیز میتوان به «کافه گل رضاییه» در خیابان سیتیر تهران تعمیم داد که میزِ فروغ فرخزاد و صادق هدایت را هنوز نگه داشته و برای آنها تابلوی معرفی زدهاند.
به اعتقاد او، این اقدام را نیز میتوان برای برخی از لوکیشنِ فیلمها و سریالها انجام داد و در واقع میتوان آن را یک نوع خاطرهبازی محسوب کرد و این خاطرهبازی را در شرایط کنونی بخش خصوصی به خوبی میتوان به نتیجه رساند.
عسگری، اما زمانِ مورد نیاز برای ایجاد چنین فرهنگی در بخش خصوصی و مجاب کردن انها برای نجات و حفاظت از بناهای تاریخی را به این ضربالمثل قدیمی ربط داد که «تا گوساله، گاو شود نصف بناهای تاریخی از بین رفتهاند»
کار به خروج آثار واجد ارزش از لیست رسیده
دبیر کمیته پیگیری خانههای تاریخی تهران؛ اما داستانِ خروج ازثبت بناهای تاریخی را داستانی دنبالهدار میداند که از دولت هشتم به صورت رسمی کلید خورده و نهضت شکایت به دیوان عدالت اداری و خروج از ثبتِ آثار تاریخی آغاز شد.
او با بیان اینکه متاسفانه شکایت برای خروج از ثبت بناهای تاریخی از بناهای ثبتی به بناهای واجد ارزش و حریم آثار ثبتی نیز رسیده است، ادامه میدهد: قطعا بحثِ حق مالک خصوصی برای بنای در اختیار او را قبول داریم، اما از سوی دیگر با توجه به وجود تبصرههایی مانند «بناهای واجد ارزش» و تخصصی بودنِ این حوزه، متاسفانه دیوان عدالت اداری با ورود به این حوزه نیز حکم به خروج این آثار از فهرستِ مربوط به خود را میکند، در حالی که با رایهایی که دیوان عدالت اداری برای آثار ثبت ملی شده و آثار قرار گرفته در فهرست آثار واجد ارزش صادر میکند، به مرور و عملا چیزی از تهران باقی نمیماند، چون برای دیوان عدالت اداری حق خصوصی در اولویت است، البته ما شاهد فسادهایی هم برای سیستم بودیم مانند “سرای دلگشا”.
وی با اشاره به بحثهایی که در طول چند سال گذشته برای ایجاد «شعبههای قضایی میراث فرهنگی» در دادگاهها مطرح شده بود، میگوید: این درخواست از دولت دهم و با ورود محمدعلی نجفی به سازمانِ وقت پیگیری شد و حتی تا زمانِ حضور نجفی و حجت در سازمان؛ – شاهینپور – یکی از قضات دیوان عدالت اداری به عنوان مشاور حقوقی وارد سازمان شد و این اتفاق را پیگیری کرد که وضعیت قدری بهتر شد، اما با رفتن آن دو فرد از سازمان، وی نیز در این جایگاه نماند.
عسگری؛ اما با تاکید بر لزوم آغاز دوبارهی تعاملات در این زمینه با دیوان عدالت اداری و دستگاه قضایی، ادامه میدهد: در حال حاضر اکثر رأیهای خروج از ثبت آثار تاریخی توسط یک قاضی داده میشود که در برخی از مواقع این شائبههای وجود دارد. متاسفانه با رای خروج از ثبت آثار تاریخی نیز شهرداری موظف به دادن پروانه ساخت برای آن خانه است و به مرور با این روند، دیگر نه چیزی از آثار ثبتی یا واجد ارزش میماند و نه بنای تاریخی.
انتهای پیام
منبع: ایسنا