محمدرضا شمس با بیان اینکه آماده مواجهه با بحران کرونا نبودیم، میگوید: این اپیدمی به ما حمله کرد و خلع سلاح شدیم، زمانی هم که خلع سلاح شوید، نمیتوانید کاری کنید.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درباره مواجهه ادبیات با بحرانهایی مانند بلاهای طبیعی و بیماریهای همهگیر از جمله کرونا، اظهار کرد: تاثیر کرونا بر ادبیات کاملا مشخص است که تاثیر خوبی نیست و منفی است زیرا عملاً جریان نشر خوابیده است. اگر ناشری نویسنده را بشناسد، کارش را قبول میکند و طی یک پروسه طولانی ممکن است کتابش را چاپ کند یا نکند. زمانی که نویسندهها را نمیشناسند کار را قبول نمیکنند و میگویند چاپ کتاب نداریم. خیلی از ناشران کار جدید برای چاپ نمیگیرند و کتابهایی را که در انبار دارند، میفروشند و کمتر به کتاب جدید میپردازند.
او با اشاره به تاثیر اپیدمی بر خود نویسندهها گفت: نویسندهها در یک وادی احساسی قرار گرفتهاند و در نوشتن با احساساتشان سروکار دارند نه با عقل و منطق، احساسات نویسنده است که او را در نوشتن رهبری میکند. در شرایطی که نویسنده وضعیت مشخصی به لحاظ اقتصادی ندارد نمیتواند با مخاطب خود ارتباط برقرار کند و دچار افسردگی میشود.
شمس در ادامه اظهار کرد: برخی میگویند کرونا فرصت خوبی را برای نویسندهها فراهم آورده و میتوانند در خانه بنشینند و بنویسند و کارهای عقبافتاده خود را انجام دهند و نوشتههای جدید داشته باشند، اما زمانی که نویسنده میخواهد دست به قلم ببرد آنقدر افکار و احساساتش پراکنده است که نمیتوانند بنویسد. دورنمای خوبی از این بیماری وجود ندارد. این بیماری حالا حالاها هست و همتی هم برای از بین بردنش نیست که این موضوع ناامیدکننده است و تاثیر مستقیمی بر کار نویسندگان میگذارد. آنقدر درگیری فکری نویسنده زیاد است که نمیداند چه اتفاقی دارد میافتد، به همین دلیل نمیتواند زمان بگذارد و بنویسد و اگر چیزی بنویسد، متنی نیست که راضیکننده باشد و تا زمانی که نویسنده از متن راضی نباشد، کارش را بیرون نمیدهد. با توجه به این وضعیت کتاب جدیدی تولید نمیشود و چون کتاب جدیدی تولید نمیشود، کتابی خوانده نمیشود. از طرف دیگر بچهها نمیتوانند بیرون بروند و کتاب بخرند؛ البته با این وضعیت اقتصادی، خریدن کتاب در اولویت خانوادهها نیست.
او در عین حال خاطرنشان کرد: البته نویسندهها میتوانند به کارهای دیگری رو بیاوردند و به زندگی امیدوار شوند؛ مثلا من شیوه دیگری را در پیش گرفتم و کلاسهای مجازی برای علاقهمندان نویسندگی برگزار میکنم، از طرف دیگر کانال قصهگوییام را دارم و اینطور وقتم را پُر میکنم و کمتر به سراغ نوشتن میروم. من نویسنده کمکاری نبودهام اما در یکی دو سال دو کار کوتاه هم ننوشتهام.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان همچنین درباره اینکه خود کرونا میتواند سوژهای برای نوشتن باشد، گفت: بله، اما برای اینکه بتوانید درباره کرونا بنویسید باید با آن درگیر شوید، من ایدهای درباره کرونا ندارم و دیگر همکاران نیز کمتر سراغ آن رفتهاند. البته در مورد تبعات کرونا در خانوادههایی که در یک آپارتمان کوچک زندگی میکنند، بچههایی که به مدرسه میرفتند اما الان در خانه هستند، خانوادههایی که یک فرزند دارند و… میشود نوشت.
او با بیان اینکه برنامهای برای این بیماری وجود ندارد، گفت: ما احساس خطر نمیکردیم، حتی مدتی آن را کتمان میکردیم، به همین دلیل آماده نبودیم و برایش برنامهریزی نکردیم. نه نهادهای ادبی و ناشران و وزارت ارشاد و نه وزارت بهداشت و صدا و سیما هیچکدام برنامهای ندارند و از قبل آماده نبودهاند. این اپیدمی به ما حمله کرد و ما را خلع سلاح کرد و زمانی که خلع سلاح باشید، نمیتوانید کاری انجام دهید. یک سال و نیم گذشته اما نه نهادهای ادبی و نه ارشاد نتوانستهاند کاری بکنند.
این نویسنده درباره اینکه آیا کرونا میتواند یک سوژههای جهانی باشد و باعث نزدیکی ادبیات ایران به ادبیات سایر کشورها شود، اظهار کرد: بله، این موضوع میتواند اتفاق بیفتد اما متولی میخواهد. منِ نویسنده نوعی که نه زبان بلدم و نه از نظر مالی وضعیت خوبی دارم که بتوانم کارم را به دیگری بدهم که ترجمه کند، چه کاری از دستم برمیآید؟ این کار یک متولی میطلبد و ارشاد میتواند این کار را انجام دهد؛ مثلا با نویسندهها ارتباط برقرار کند و با کشورهای دیگر تعامل داشته باشد اما منِ نویسنده نمیتوانم این کار را انجام دهم، نهایتا میتوانم قصهاش را بنویسم. الان بهترین موقعیت است که ارشاد برای این موضوع برنامهریزی کند؛ مثلاً مسابقات داستاننویسی درباره کرونا بگذارد.
او با اشاره به گذشتن بیش از یک سال از آمدن کرونا و نبود اراده برای از بین بردن آن، گفت: زمانی که در سطح کلان برنامهای نداریم قطعاً برای ادبیات و فرهنگ هم برنامه نداریم. این کارها یک اراده ملی میخواهد که وجود ندارد، یک متولی میخواهد اما کسی این مسئولیت را بر عهده نمیگیرد. البته ما نویسندهها هم از قبل به صورت پراکنده کار میکردیم و یک حرکت مستمر و پیگیر در ادبیات وجود ندارد.
شمس در پایان گفت: موقعیت ما مانند کسی است که وسط آتش افتاده است، منِ نوعی که در میانه آتش هستم نهایتاً میتوانم دو سطل آب بیاورم یا یک پتو بیاندازم اما کسانی که بیرون ایستادهاند و امکانات دارند، چرا حرکتی نمیکنند؟ اگر کسی کاری انجام داده، ابتکاری و فردی بوده است، اما نهادهای ادبی و هنری باید برنامهریزی کنند. قرار نیست کرونا از بین برود، کرونا همچنان باقی میماند مانند آنفلوآنزا. بچهها باید بتوانند به زندگی سابق خود برگردند و کتاب بخوانند. حرکتهایی که انجام شده تکستارههایی بوده است که این طرف و آن طرف درخشیده، ما برای حل این موضوع یک آسمان پرستاره میخواهیم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا