صمد طاهری میگوید: اینکه یکجا بر رمان عامهپسند خط بکشیم، کار غلطی است. حتی همان کارهایی که نامش را بازاری میگذاریم، خوانندگان خاص خود را دارد.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره ویژگیهای رمانهای عامهپسند و پرفروش و اینکه آیا لزوما یکی هستند و یا گاهی با هم اشتباه گرفته میشوند، اظهار کرد: رمان یک داستان است و داستان هرچقدر جذابیت و کشش بیشتری داشته باشد، طبعا پرمخاطبتر خواهد بود و خواننده بیشتری خواهد داشت. به نظرم بخش زیادی از این ماجرا به مهارت نویسنده بازمیگردد؛ زمانی نویسنده در هنرش به اوج رسیده و ممکن است اشکال ساده و راحت دیگر اقناعش نکند و به سمت اشکال پیچیدهتر برود. اما ممکن است نویسنده مهارت و تسلط چندانی نداشته باشد و نتواند در داستان جذابیتی ایجاد کند، پس خود را به آن راه میزند و میگوید دوره کارهای ساده گذشته و باید پیچیده نوشت، من خودم را در حد خواننده عادی پایین نمیآورم و خواننده باید خود را بالا بکشد، در واقع خود را پشت نقاب روشنفکرانه و نخبهگرا پنهان میکند.
او افزود: زمانی هم هست که چیزی به مد تبدیل میشود؛ مثلا دورهای کارهای مارکز در دنیا سر و صدا کرده بود و در کشور ما هم خیلی گل کرده و رونق گرفته بود. به همین دلیل خیلیها به فکر افتادند که کارهای رئالیسم جادویی بنویسند؛ در حالی که همه اینها مد شده بود. اگر کسی که اینکاره نیست بخواهد رئالیسم جادویی بنویسید باید حداقل زمینه آن را داشته باشد که بتواند اثری خلق کند، اما پیروی کردن از مد بخشی از ماجرا است. این دو شکل آخر یعنی پیروی از مد و پنهان کردن ناتوانی پشت نقاب «من نمیخواهم عامهپسند بنویسم» نمیتواند ماندگار باشد، زیرا اصیل نیست، ولی شکل اول اصیل است و ماندگار خواهد شد.
طاهری خاطرنشان کرد: اگر نویسنده بتواند اثری پدید بیاورد که نازل نباشد و در عین حال پرکشش و جذاب باشد اوج کار است. کار عامهپسند را باید به دو بخش تقسیم کرد؛ بخشی از داستان عامهپسند به دلیل جذابیت زیاد مخاطب زیادی پیدا میکند و بخشی هم کار نازل و بازاری و به اصطلاح آبدوغ خیاری است مانند فیلمفارسی که موضوع کلیشهای داشت؛ مردی عاشق زنی میشد و به هم نمیرسیدند و درگیری پیش میآمد. ایدهآل زمانی است که نویسنده هم نخبهگرا باشد و کارهای ساده اقناعش نکند و هم توانایی ایجاد جذابیت در داستان را داشته باشد، یعنی علاوه بر خواننده نخبه، خواننده معمولی را هم جذب کند؛ «جنگ و صلح» تولستوی و «صد سال تنهایی» مارکز نمونههای این شکل هستند.
او همچنین تاکید کرد: اینکه یکجا بر رمان عامهپسند خط بکشیم، کار غلطی است. حتی همان کارهایی که نامش را نازل، زرد و یا بازاری میگذاریم خوانندگان خاص خود را دارد و در همه جای دنیا کسانی اینها را مینویسند و منتشر میکنند و هیچ اشکالی هم ندارد.
نویسنده «شکار شبانه»، «برگ هیچ درختی» و «سنگ و سپر» سپس درباره اینکه گفته میشود «ادبیات عامهپسند پلی به سمت ادبیات جدی است»، بیان کرد: طبعا اینطور است؛ گمان نمیکنم کسی یکمرتبه بیاید کارهای فاکنر و جویس را بخواند. خود من و همنسلانم از کارهای امیر عشیری، محمد حجازی، ر. اعتمادی و رسول پرویزی شروع کردیم و بعد به ردههای بالاتر مثل امین فقیری و علیاشرف درویشیان رسیدیم و کمکم کارهای پیچیدهتر و سختخوان را خواندیم. ممکن است درصدی از خوانندگان تا آخر عمر همان کارهای عامهپسند و معمولی را بخوانند، اما بخش زیادی از خوانندگان کارهای معمولی به سمت ادبیات جدیتر کشیده میشوند.
او سپس درباره درباره نگاه تجارتگونه برخی ناشران نسبت به کتابها که منجر به گسترش تولید کتابهای عامهپسند میشود و اینکه آیا ممکن است نویسندهای برای تأمین معاش به این سمت برود، گفت: بله ممکن است. صنعت چیزی را تولید میکند، عدهای را به اشتغال وامیدارد و سودآور است؛ اینها مشخصه صنعت است. صنعت نشر هم از این قاعده مستثنی نیست. ناشر میخواهد کتابی را چاپ کند که پرفروش باشد و به چاپهای متعدد برسد. ناشری داریم که همه هم و غمش را روی کارهای پرفروش و بازاری میگذارد اما برخی ناشران در کنار ادبیات جدی و روشنفکری، کارهای عامهپسند و سادهتر هم منتشر میکنند که صنعتشان بگردد و بخشی از سرمایهشان برگردد تا به کار ادامه بدهند. اگر قرار باشد کتابهایی چاپ کنند که یک چاپ بیشتر نمیخورد آنهم ۵۰۰ نسخه، نشر ورشکست و تعطیل میشود. باید این کار را بکنند و این به نوعی لازم است.
او افزود: درباره نویسندگان هم باید بگوییم برخیها خودشان ذاتا آموخته و در طول زمان به نویسنده عامهپسند تبدیل شدهاند. اما بعید میدانم نویسندهای که کار جدی مینویسد بتواند این کار را انجام دهد، زیرا کار سختی است. یادم میآید چند سال پیش کسی به من پیشنهاد داد و من به این فکر افتادم که با این که دهها نمونه از این کارها را خوانده بودم و ۵۰ صفحه هم نوشتم، ولی نهایتا نتوانستم و دیدم کار من نیست. نویسندگانی که به نوشتن کار جدی عادت کردهاند، نمیتوانند از عهدهاش برآیند. همه ما فرض میکنیم نوشتن کارهایی مثل آثار ذبیحالله منصوری که هر کسی دست بگیرد نمیتواند زمین بگذارد، کار راحتی است، در حالی که کار سادهای نیست و هرکسی نمیتواند آن را انجام بدهد. نوشتن این رمانها متخصص خود را میخواهد تا از پس کار بیاید.
انتهای پیام
منبع: ایسنا