همه اهالی تئاتر میدانند که اکبر رادی فرزند زمانه خویش بود؛ نمایشنامهنویسی که آثارش گویای واقعی و دقیق جامعهای است که در آن زیست و عمری را سپری کرد.
هنرمندان تئاتر سحرگاه ۵ دیماه سال ۱۳۸۶ را به یاد دارند؛ روزی که اکبر رادی برای همیشه چشمانش را بر این جهان فرو بست.
حالا ۱۳ سال از آن روز میگذرد اما خواندن آثار رادی همچنان برای هر پژوهشگری که در جستوجوی حقیقت جامعه خویش است، کارگشاست.
به مناسبت سالگرد درگذشت اکبر رادی با همسر او، حمیده بانو عنقا تماس گرفتیم تا شاید مطالب جدیدی درباره نامگذاری خیابانی به نام استاد اکبر رادی کسب کنیم؛ اتفاقی که در دومین جشنواره بنیاد رادی قولش داده شده بود اما حمیده بانو عنقا به ایسنا گفت: میدانم که در این مورد حسن نیت وجود دارد و جناب دکتر حقشناس، رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران حتما این مورد مهم را در دستور کارشان قرار دادهاند و من یقین دارم به انجام آن.
او درباره چاپ و نشر کتابهای رادی که قرار بود از سوی نشر «خاموش» منتشر شود و در دسترس عموم قرار بگیرد، نیز گفت: هنوز اندر خم یک کوچهایم. نمیدانم اگر رادی بود میتوانست اینگونه رفتارها و سهلانگاریها را در مورد کار و کتابش تحمل کند؟ به هر حال ما مجبوریم قولی را که داده شده است، باور داشته باشیم. انشاءالله موانع برطرف و چشممان به این سه کتاب ارزشمند روشن شود.
او اضافه کرد: امروز که بیشتر با فضای روشنفکرانه و هنرمندانه آشنا شدهام، بیشتر از پیش هنرمندان را درک میکنم و میدانم که با چه مشکلات و بیعدالتیهایی دست به گریبان هستند که گاه از جانشان سیر میشوند و رادی اینچنین شد. دوست داشت بگوید که دیگر بس است. بهتر است آرام بگیرد تا نبیند و نشنود. به گمانم خسته شده بود.
حمیده بانو عنقا در پایان گفت: روز ۵ دیماه برای من روز خاصی است زیرا خداوند اولین فرزند ما، «آریا» را در همین روز عطا فرمود و شما هم به من اجاره بدهید که با تولد پسرم وجود رادی را حاضر حس کنم.
اکبر رادی، آقای نمایشنامهنویس، فرزندی از سرزمین مهگرفته رشت، زاده ۱۰ مهر سال ۱۳۱۸ است که با نگارش نمایشنامههایی همانند «روزنه آبی»، «صیادان»، «در مه بخوان»، «آمیز قلمدون»، «افول»، «ارثیه ایرانی»، «باغ شبنمای ما»،«هاملت با سالاد فصل»، «از پشت شیشهها»، «منجی در صبح نمناک»، «تانگوی تخم مرغ داغ»، «پلکان»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «آهسته با گل سرخ»، «ملودی شهر بارانی»، «شب روی سنگفرش خیس»، «آهنگهای شکلاتی»، «شب بخیر جناب کنت»، «خانمچه و مهتابی»، «پایین، زیر گذر سقاخانه»، «کاکتوس»، «مرگ در پاییز» و … یکی از قلههای ادبیات نمایشی ایران است.
او علاوه بر اینها بخشی از نامههای خود را در کتابی با عنوان «نامههای همشهری» گردآوری کرده که این کتاب نیز منتشر شده است.
اکبر رادی در کنار نگارش بخشی از آثار پرفروغ ادبیات نمایشی ایران، سالها به عنوان معلمی صبور و دلسوز، راه و رسم نمایشنامهنویسی را به دانشجویان آموزش داد.
او ۵ دیماه سال ۱۳۸۶ درگذشت.
انتهای پیام
منبع: ایسنا