عینله غریب که معتقد است سرقت فرهنگی در ایران به رسمی متعارف تبدیل شده است، میگوید: دیگر ابایی از به زبان آوردن اینکه پایاننامه را خریدهایم نداریم و ناشران به روی خود نمیآورند که ترجمهها را بدون کپیرایت منتشر میکنند.
این مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره سرقت ادبی در ترجمه و وضعیت رسیدگی به آن اظهار کرد: در دو سطح میشود به سرقت در ترجمه نگاه کرد؛ بینالمللی و ملی. در سطح بینالمللی چون عضو قانون کپیرایت نیستیم و آن را رعایت نمیکنیم، اصل مشکل از اینجا آب میخورد. خوشبختانه ناشر من، چشمه اقدام به خرید کپیرایت میکند. اما اگر میخواهیم جلو سرقت در ترجمه گرفته شود باید ناشرها و به تبع آن مترجمها به دنبال خرید کپیرایت کتابها باشند، چون در غیر این صورت ما یک نوع سرقت ادبی بینالمللی انجام میدهیم که تبعات خودش را هم دارد.
او در ادامه بیان کرد: وقتی بدون اجازه ناشر و مولف، کتابی را ترجمه و منتشر میکنیم، با اینکه برای ما روالی عادی و جاافتاده است اما چون در دنیا اینطور نیست، دیگر آدم رویش نمیشود بخواهد با نویسنده مصاحبه کند یا او را به ایران دعوت کند و … . به گمان من خرید کپیرایت کتابها میتواند گام بزرگی در جلوگیری از سرقت ادبی باشد، به لحاظ مالی هم خیلی فرقی نمیکند، اگر هزینههای تمامشده یک کتاب ترجمهشده را برآورد کنیم میبینیم هزینه کپیرایت خیلی مبلغ بالایی نمیشود.
غریب با بیان اینکه کپیرایت یک بحث اقتصادی نیست بلکه یک بحث فرهنگی است که برای ما جا نیفتاده گفت: چون کپیرایت برای ما جا نیفتاده است، شاهد ترجمههای تکراری از کارها هستیم که از اینجا سرقت ادبی وارد بحث ملی میشود. وقتی کتابی دیده و فروخته میشود، عدهای از ناشران و مترجمان برای این دست کارها کمین و آنها را منتشر میکنند و اینجا است که سرقت ادبی در سطح ملی هم شکل میگیرد.
او افزود: نمیخواهم کسی را به چیزی متهم کنم اما وقتی به ترجمههای جدیدی که منتشر میشود نگاه میکنیم، میبینیم همان کار مترجم قبلی است و فقط یک ویرایش جدید دارد. خیلی وقتها مترجمی که از روی ترجمههای من ترجمه کرده، اصلا ترکی بلد نیست و اگر کسی از او بپرسد، میگوید که من از انگلیسی ترجمه کردهام و انگلیسی را هم انگار همه ما بلدیم.
عینله غریب کپیرایت را گامی بسیار بزرگ برای جلوگیری از سرقت ادبی در سطح بینالمللی و ملی دانست و بیان کرد: متاسفانه عنوان بزرگتر از سرقت ادبی، سرقت فرهنگی، در کشور ما رسم رایجی است، یعنی وقتی مدارک جعلی افراد مشخص میشود و هر بار که از خیابان انقلاب رد میشویم خیلی بیمحابا جار میزنند و پایاننامه و مقاله میفروشند و میتوان آنها را خرید و با همانها فارغالتحصیل شد، آن وقت نمیتوانیم یکمرتبه بیاییم و یقه مترجم را بگیریم و بگوییم چرا سرقت کرده؛ البته که نباید انجام دهد اما وقتی فضا برای این کار مهیا است دیگر مترجم، مولف و دانشگاهی و غیردانشگاهی نمیشناسد.
او با اشاره به لزوم فرهنگسازی برای جلوگیری از سرقت ادبی گفت: گام دوم باید نوعی فرهنگسازی باشد که این سرقت با سرقت در معنای متعارفش هیچ فرقی ندارد. من اگر به عنوان مترجم، اثر نویسنده خارجی را همینطوری بردارم و چاپ کنم و کم یا زیاد از این بابت سودی به من و ناشر برسد، سرقت است. همینطور وقتی از روی ترجمه من توسط مترجم و ناشر دیگری با تغییراتی محدود همین کار دوباره چاپ میشود، دزدی است و با اینکه کسی ماشین من را بدزدد فرقی ندارد. همچنین اگر کسی با پایاننامهای که خریده فارغالتحصیل شده دزدی کرده است. باید جلو این کار گرفته شود و برای همه جا بیفتد که دزدی، دزدی است و فرهنگی و غیرفرهنگی ندارد.
این استاد دانشگاه سپس اظهار کرد: ما از منظر هنر در حوزه رویکردها، نظریهها و روشهای جدید از دنیا عقب هستیم، برای همین وقتی میخواهیم کار تحقیقی انجام بدهیم چند روش خیلی رایج حتی در فضای آکادمیک وجود دارد که آنها هم بدون هیچ توجیهی سرقت ادبی محسوب میشوند. رسم رایج این است که برخی از کارهای ترجمه به اسم تالیف در ایران چاپ میشود اما اگر پی آن را بگیریم متوجه میشویم این اثر تالیفی جمع چند مقاله یا کتاب خارجی است که این هم از دید من سرقت ادبی است. نکته بعدی که از این ریزتر است، در داخل کتاب مثلا استدلال خاصی را از یک کتاب خارجی عینا میآورند، پس درواقع ترجمه میکنند اما باز هم وقتی ارجاع نمیدهند و استناد نمیکنند، ترجمه را جای تالیف جا میزنند و این هم سرقت است.
غریب سپس به تفاوتهایی که در ترجمه ادبی میان ایران و دیگر کشورها خصوصا ترکیه وجود دارد اشاره و اظهار کرد: بر اساس مشاهدات شخصی من چون ترکیه یکی از بانیان کپیرایت به معنای ادبی است، این قانون در آنجا بسیار رعایت میشود و عضویت در این قانون باعث میشود ترکیه خود به خود در انجمنهای زیرشاخه آن مثل اتحادیه ناشران اروپایی و … هم باشد. از طرفی سیستم ترجمه در ترکیه آنقدر بهروز است که ترجمه ترکی بسیاری از کتابها با اصل کتاب تقریبا همزمان منتشر میشود، یعنی آنقدر ناشرها با هم ارتباط قوی فرهنگی دارند که رابطه ناشرها با هم و رابطه مولف با مترجم مشخص است، و چون ترجمه ادبی در دنیا کار چندان پولسازی نیست این جماعت تا میشود با هم همکاری میکنند تا همه بتوانند اموراتشان را بگذارنند و بسیار بعید است که کسی در ترکیه سرقت ادبی کند چون نه سیستم قضایی اجازه میدهد و نه نظام فرهنگی.
او افزود: این درحالی است که سرقت در ایران رسم رایجی شده چندان که دیگر ابایی از به زبان آوردن این که پایاننامه را خریدهایم نداریم و ناشران به روی خود نمیآورند که ترجمهها را بدون کپیرایت منتشر میکنند.
این مترجم در پایان از ناشران خواست هزینه نه چندان زیاد کپیرایت را متحمل شوند و از طرفی پیگیر باشند کتابی که مترجم پیشنهاد میدهد قبلا ترجمه شده یا نه و اگر شده با ترجمه قبلی تفاوت بنیادین دارد یا نه. علاوهبر این، دانشگاهها و بهویژه دولت باید در این زمینه فرهنگسازی کنند چون فروش آثار ادبی بهویژه دانشگاهی پیشدرآمد سرقت ادبی است. اگر در سطح بینالمللی ثابت کنیم که سرقت ادبی کار زشتی است در سطح ملی هم آرام آرام بازخوردش را میبینیم و این رسم متعارف به رسمی نامتعارف و مکروه تبدیل میشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا