سالهاست که بیآبی در این خطه جان میگیرد. از کودک گرفته تا پیر و جوان، یکی در توتکها غرق شده و یکی طعمه گاندوها شده است. گاهی هم شانس با بعضی کودکان مثل «حوا» و «امیرحمزه» یار بوده تا اگرچه یک عضو بدنشان را از دست دادهاند اما زنده ماندهاند تا شاید روزی را ببینند که آب به روستاهایشان رسیده است.
شاید وضعیت آب مصرفی بعضی از شهرهای سیستان و بلوچستان بهتر از روستاها باشد اما اصل موضوع همچنان پابرجاست: کیفیت پایین آب. در برکهها و آبگیرهایی که اطراف شهرها و روستاهاست، دام و انسان در استفاده از آب به تفاهم رسیدهاند. در شهرها وضعیت کمی بهتر است اما باز هم آب آشامیدنی هفتهای یک یا دو روز و فقط برای چند ساعت به روی مردم باز میشود؛ آبی که وقتی از لولههای زنگزده به خروجی میرسد دیگر بیرنگ نیست؛ طعم و رنگِ زنگزدگی دارد. مثل آب هتلهای چابهار که گرچه زنگزده نیست اما شور و کدر است؛ درست مثل آبنمکی که برای قرهقرهکردن درست میکنیم!
مردم باید برای همین آب هم پول بدهند. بستگی دارد با کدام آبشیرینکن تصفیه شده باشد و از کدام نقطه شهر آورده شود. بعضی تانکرها ۵۰۰۰ لیتر آب شستوشو را ۷۰ هزار تومان و ۲۰ لیتر آب شیرین را ۱۳۰۰ تومان میفروشند. خریدن آب برای مردمی که درآمد چندانی ندارند و به سختی زندگی میکنند، گران تمام میشود.
سن زیادی ندارد اما جای آفتابسوختگی و چروکهای صورتش انگار میگویند ۵۰ ساله است. خودش میگوید ۳۴ سال دارد و باید شکم پنج سر عائله را سیر کند. چند سالی با تانکر آب میفروخته؛ تانکری که برای خودش نبوده و روی ماشین دیگران کار میکرده و ماهی دو میلیون تومان هم حقوق میگرفته. زمانی که دست برای فروش آب زیاد میشود، کارش را عوض میکند. هنوز هم روی ماشین دیگران کار میکند اما به جای بردن آب، فاضلابهای خانه مردم را جایی نزدیک شهر خالی میکند؛ کاری که اصلا دوستش ندارد اما چاره دیگری هم ندارد.
خودش در حاشیه چابهار زندگی میکند؛ جایی که به آن «عثمانآباد» میگویند و اسمش بارها و بارها برای مشکلات مختلف در خبرها آمده است؛ از نداشتن لولهکشی آب، مشکل برق و فاضلاب گرفته تا خانههای بیسندی که روی سر صاحبانش خراب شده است.
– الان چقدر حقوق میگیری؟
دو، دو و نیم.
– تا آخر ماه میرسه؟
– خودت بیا اینجا زندگی کن ببین میرسه یا نه. تازه خدا رو شکر من اجارهخونه نمیدم وگرنه که بیچارهتر بودم.
– فاضلابا رو کجا خالی میکنی؟
– نزدیک همین جا. یه سری فاضلابا نزدیکی عثمانآباد خالی میشه. شما تابستون بیا اینجا ببین چند روز میتونی دووم بیاری. پشه از سر و کولمون بالا میره و بوی کثافت خفهمون میکنه. ما هم آبو میخریم؛ چه واسه خوردن، چه واسه شستوشو. آبخوردنشم دُرُسحسابی نیس. دختر خود من یه مدتی مریض بود. اینجا حتی دکتر درسحسابی هم نداره. بردیمش خانه بهداشت، گفتن مال آبه. یکی از فامیلامون هم که پیر بود چند وقت پیش بخاطر بیماری کلیه مُرد. اونم گفتن بخاطر آب بوده.
مردم چابهار کنار اقیانوس زندگی میکنند و هر روز چشمشان به آبی پررنگ دریا روشن میشود اما لبهایشان خشک است و تشنه یک قطره آب زلالند.
«صدر» هم یکی از ساکنان جدید چابهار است. سه سالی میشود که از ایرانشهر مهاجرت کرده و حالا راهنمای محلی مسافرانی است که برای گردش و تفریح به چابهار میآیند: «ایرانشهر یه خوبیایی داشت، چابهار هم یه خوبیایی داره. آب ایرانشهر بهتر بود. آب و هواش هم همینطور. هوای چابهار شرجی و گرمه، آب هم نیست، خرج و مخارج زندگی هم بالاست. از بیکاری مجبور شدم بیام. حالا هم خونه عمهم زندگی میکنم. چند ماه سال با زن و بچه اینجام و چند ماه میرم ایرانشهر. چابهار شنبه، یکشنبه، سهشنبهها آب داره و حتی نزدیکترین شهرایی که به اینجا چسبیدن هم از نعمت آب آشامیدنی محرومن. آبی هم که سه روز تو هفته میاد تو لولهها فقط چند ساعتی بازه که همه مردم تو آبانبارها و حوضچهها ذخیرهش میکنن تا کم نیارن. فکر نکنین کیفیت زیادی داره ها، نه چون هوای چابهار شرجیه، توی لولهها زنگ میزنه و وقتی که آبو باز میکنن، رنگش کدره و بوی زنگزدگی میده. ما هم واسه شستوشو ازش استفاده میکنیم و آب آشامیدنیو میخریم. مثلا آببهای ماه قبل من شده ۵۱ هزار و ۸۰۰ تومن. ۲۰ لیتر آب آشامیدنی رو هم ۱۳۰۰ تومن میخریم. آبی هم که واسه خوردن میخریم بستگی داره از کجا بیاد، کُمب یا آب شیرینِ تیس. آب شور هم چند نمونهست، درصد شوری یکیش بالاتر و یکی دیگه پایینتره.»
آبرسانی در چابهار نیاز به اعتبار دارد؛ موضوعی که سالهاست هر از گاهی رسانهای میشود. هر مسئولی که سر کار میآید این حرف را میزند تا مسئول بعدی بیاید و این چرخه و مشکلات همچنان ادامه داشته باشد. گاهی هم نهادهای انقلابی کمکهای موقتی به آبرسانی شهرها و روستاهای چابهار کردهاند که مشکل برای چند ماه کمرنگ شده اما دوباره روز از نو.
در حال حاضر آب چابهار از آبشیرینکنها و چند چاه تامین میشود که برای جمعیت شهر کافی نیست. به همین دلیل بسیاری از مردم از آب هوتکها استفاده میکنند. هوتکها، آبگیرهایی هستند که آب باران در آنها جمع میشود و در کنار دامها، مردم هم برای مصرف شخصی از همان آب استفاده میکنند! گاهی کودکانی که برای آوردن آب کنار برکهها و هوتکها میروند دیگر برنمیگردند. یا غرق میشوند یا طعمه گاندوها (تمساحهای پوزه کوتاه).
به برخی مناطق هم به شکل سقایی و با تانکر، آب میرسانند. چابهار حدود ۵۰ هزار نفر حاشیهنشین دارد که همگی با مشکلات بسیاری از جمله کمبود آب و برق دست و پنجه نرم میکنند. ویلاهای منطقه آزاد چابهار تنها قسمتی هستند که به شکل دائمی از نعمت آب برخوردارند و ساکنان آن از دستگاههای خانگی تصفیه استفاده میکنند. بهای آب هم به اندازه مصرف سالانه محاسبه میشود؛ چیزی حدود ۳۰۰ هزار تومان. به همین دلیل هم اگر سوار تاکسیهای چابهار شوید و از جلوی ویلاهای منطقه آزاد بگذرید، ویلاهای منطقه را به عنوان لاکچریترین نقطه شهر نشان میدهند و با حسرت بیشتر پایشان را روی گاز میگذارند و دور میشوند.
«احسان چهکندی» هم یکی دیگر از مهاجرانی است که مشهد زندگی میکرده و حالا مدتی است که به چابهار آمده و به همراه همسر داروسازش یک داروخانه راهاندازی کردهاند. او ساکن یکی از ویلاهای منطقه آزاد چابهار است و در کنار شغل اصلیاش در حوزه گردشگری و فرهنگسازی فعالیت میکند و تا جایی که بتواند مطالبهگری: «درباره گردشگری این منطقه تبلیغ زیادی میشود که البته نمیتوان جاذبههای آن را هم کتمان کرد اما مثل این میماند که ما به مهمان تعارف بزنیم ولی چیزی در خانه نداشته باشیم. هزینههای اقامت در چابهار بالاست و از این بالاتر هم میرود. وقتی مراکز اقامتی در پیک سفر جوابگو نباشند، مسافران هم به سمت اجاره خانهها میروند. برای مثال اجاره خانههای ویلایی که شبی ۳۰۰ هزار تومان بود در پیک سفر به شبی یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان هم رسید و همین موضوع تاثیر منفی روی گردشگری چابهار میگذارد. زیرساخت شهر واقعا ضعیف است و به جز آب مشکلات زیاد دیگری از جمله فاضلاب، برق و ارتباطات هم دارد. حاشیههای شهر از نعمت برق محرومند و خود مردم از انشعاب اصلی برق یک سیم میکشند تا بتوانند چراغ خانهها یا کپرهایشان را روشن نگه دارند. من فکر میکنم در سال پیش رو با مشکل آب مواجه شویم چون مخازن آب کوچکند و تعداد ویلاها و جمعیت منطقه آزاد هم رو به افزایش است و به احتمال زیاد در تابستان پیش رو محدودیت آب داشته باشیم. آبشیرینکنی هم که در کنارک وجود دارد پاسخگوی مصرف منطقه نیست. ظرفیت آبی روستای تیس هم چندان بالا نیست و فقط آب همان منطقه را تامین میکند. متاسفانه قیمتها هم به شکل بیرویه در حال افزایش است؛ از قیمت ملک گرفته تا خوراک. اگر این رویه ادامه پیدا کند مشکل حاشیهنشینی این شهر، بیشتر هم میشود. از طرفی به نسبت پروژههایی که در چابهار انجام میشود و نیروهایی که جذب این پروژهها میشوند مسکن وجود ندارد.»
بالاخره باید حدی برای صبر مردم قائل شد
آب همچنان مشکل اصلی و بزرگ بسیاری از مناطق ایران است و به همین دلیل هم امسال پروژه آبرسانی از دریای عمان به مناطقی که با مشکل آب مواجهند، کلید خورد. وزیر نیرو هم مهرماه امسال وعده داد تا پایان سال ۱۴۰۰ آب شرب ۱۵۰ هزار روستای منطقه چابهار تامین میشود. اما معینالدین سعیدی – نماینده مردم چابهار، نیکشهر، کنارک و قصرقند – به این وعده امید چندانی ندارد و مقصر اصلی مشکل این منطقه را در تمام سالهای گذشته وزارت نیرو و بودجهریزی کشور میداند.
او به ایسنا میگوید: «متاسفانه عدالت مبنای توزیع فرصتها و منابع در بودجه سالیانه کشور نبوده و شاید بخشی از عقبماندگیها به این موضوع مربوط شود. طبق فرمایشات مقام معظم رهبری این موضوع نیاز به اصلاح دارد. صد البته که بخشی از این عقبماندگیها تاریخی هم هستند و مربوط به یک دولت یا مجموعه نمیشوند و ممکن است ریشههای صدساله داشته باشند. تا چه زمانی باید برچسب محرومیتهای اینچنینی روی سیستان و بلوچستان باشد؟ نهرو میگوید «خیلی مضحک است که شما بخواهید با یک انسان تشنه و گرسنه از ناهنجاریهای اخلاقی، ایدئولوژیک و محیط زیست سخن بگویید». با این حال مردم من همه این گزارهها را نقض کردهاند و با همه تشنگی، وفادارترین مردمان به مام میهن و ارزشهای وطندوستانه هستند و هیچ کدام از این اتفاقات باعث فاصله مردم و نظام نشده است اما تا چه زمانی باید این بیتدبیریها و کمکاریها را از کارگزاران دولتی ببینیم؟ البته بعد از فشارها، پروژههای خوبی تعریف شده و انصافا برخی از آنها خوب پیش میروند. ما روستایی در نوار ساحل و کنار دریا داریم که ۵۰۰۰ نفر جمعیت دارد و یک متر لولهگذاری آب نداشته است. برخی از پروژههای فاضلاب در سیستان و بلوچستان از دهه ۶۰ شروع شدهاند و هنوز به سرانجام نرسیدهاند. بالاخره باید حدی برای صبر مردم قائل شد. من منکر برخی تلاشها و پروژهها در این زمینه نیستم اما سرعت رشد این پروژهها متناسب با حجم تشنگی مردم نیست و اگر این روند پیش برود تا سالیان سال این مشکل را خواهیم داشت مگر اینکه تغییری در نگرشها رخ دهد. در حال حاضر فریاد تشنگی مردم در سیستان و بلوچستان آنقدر بلند شده است که کسی نمیتواند خودش را به نشنیدن بزند.»
این نماینده مجلس ادامه میدهد: «بعد از شروع کارم در مجلس، جلسات متعددی را با مسئولان وزارت نیرو و خودِ وزیر داشتیم، مشکلات منطقه را مطرح کردیم و مکاتبات متعددی انجام شده، حتی سوال از وزیر به صحن مجلس هم ارجاع شد. دوستان تعهدی دادند که میتوانست با اجرای آن بسیاری از مشکلات تا پایان سال مالی دولت یعنی خرداد ۱۴۰۰ حل شود اما متاسفانه شاهد روند رو به رشدی نیستیم. در حال حاضر در شهر چابهار که نقطه کانونی توسعه سواحل مکران است سهمیه رقتبار آب را داریم که مردم به صورت غیر بهداشتی، آبی که هفتهای یک بار توزیع میشود را در آبانبارها ذخیره میکنند تا بتوانند در طول هفته استفاده کنند. در روستاها هم سهمیه ۱۵ لیتری آب برای مردم در نظر گرفتهاند که به صورت تانکری و سقایی توزیع میشود و با فرسودهشدن تانکرها همان هم به مردم داده نمیشود. رئیس و نایب رئیس مجلس را در چند سفر به چابهار بردم که مهمترین مطالبه مردم هم آب بود. در حال حاضر خیرین و برخی نهادهای انقلابی مثل ستاد اجرایی فرمان امام (ره) هم به این موضوع ورود کردهاند و ۲۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای این کار در نظر گرفتهاند و قرار شده تا سال ۱۴۰۰ به ۱۰۶۲ روستا برای آبرسانی کمک کنند.»
سعیدی معتقد است: «آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم. گاهی من از تعابیری استفاده میکنم که اشتباه هم نیست اما باب میل وزارت نیرو هم نیست. ما در کنار اقیانوس قرار داریم و به راحتی میتوانستند از ظرفیت آبشیرینکنها استفاده کنند. ظرفیت آبشیرینکنهایی که در چابهار استفاده میشود مربوط به ۱۵ سال پیش است که جوابگو نیست. همچنین سدهایی ایجاد کردهاند اما فکری به حال شبکه پاییندست سد نکردهاند و عملا سدها تبدیل به حوضچه تبخیر شدهاند و مردم هم نمیتوانند استفاده چندانی از آن کنند. تمام دنیا به سمت تکنولوژی استفاده از آبشیرینکنها رفتهاند و ۶۰ درصد شیرینسازی آب دریا در دنیا در منطقه خاورمیانه انجام میشود ولی سهم ما از این رقم فقط دو درصد است. در حال حاضر آب را در کشورهایی مثل عربستان سعودی و امارات برای مصارف کشاورزی شیرین میکنند. موضوع دیگر استفاده صحیح و اصولی از شبکههای سدسازی پاییندست است. ظرفیتهای طبیعی مثل هوتکها وجود دارند و اگر بزرگ میشدند میتوانستند برای تامین آب کشاورزی کاربرد بسیاری داشته باشند. چرا گاهی باید بشنویم کودکی برای برداشتن آب از هوتکها غرق شده است؟ هوتک، سازهای است که مردم از آن هزاران سال پیش استفاده میکردند. من روی مجتمعهای آبرسانی تاکید میکنم. برای مثال مجتمعی در پاییندست سد «پیشین» وجود دارد که صددرصد مشکل آب دارد. اگر وزارت نیرو خطوط انتقال آب را درست تعریف میکرد و آن را به خانههای مردم میرساند طبیعتا کودکی برای تامین آب مجبور نبود سراغ هوتک برود که در آن غرق یا طعمه گاندو شود. اگر کمی هم وجدان داشته باشیم نباید به راحتی با چنین فجایعی کنار بیاییم و این موضوعها برایمان عادی شود. ما در چابهار بیآب نیستیم بلکه سوءمدیریت در استفاده از منابع آبی داریم.»
او درباره کاربرد سدهای ساختهشده در سیستان و بلوچستان توضیح میدهد: «تردیدی نیست که پروژههای سدسازی در دنیا قابل بازنگریاند اما میلیاردها مکعب آبِ قابل مصرف از کشور خارج و به دریاها میریزند و چارهای جز استفاده از سد نیست منتها به موازات ایجاد سد، باید شبکههای آبرسانی هم برای مردم به وجود بیایند که متاسفانه در سیستان و بلوچستان درباره سدهای «زیردان» و «پیشین» چنین اتفاقی نیفتاده است. گرچه پروژههایی در حوزه آب شرب در حال فعالیتند اما کماکان بحث کشاورزی پابرجاست. به گفته آقایان وزارت نیرو، سالیانه میلیونها لیتر آب در سدها تبخیر میشود.»
نماینده مردم چابهار، نیک شهر، کنارک و قصرقند درباره پروژه سد زیردان و اینکه چه بلایی سر پیمانکار متخلف آمده، میگوید: «در حال حاضر وزارت نیرو در حال تکمیل پروژه سد «زیردان» است و من در جریان وضعیت پیمانکار متخلف نیستم چون موضوعات قابل پیگیری در استان بسیار زیادند. البته از سوی وزارت نیرو یک دفتر نظارتی صورت گرفته و پروژهها را به طور منظم پایش میکنند اما واقعیت امر این است که برخی از مدیران وزارت نیرو در تخصص خود برای پاککردن سوالها و نشنیدن فریاد تشنگی مردم اصرار دارند.»
سعیدی همچنین درباره کشاورزان منطقه «باهوکلات» که محصولاتشان در زمستان یخ میزند و در تابستان هم از خشکی و بیآبی می سوزد، اظهار میکند: «انسان از برخی رویکردها متعجب میشود. باید برای کشاورزان از وجود همین سدها حقِ آب مشخصی تعیین شود. برای پروژه ۶۰۰۰ هکتاری باهوکلات حقآبه تعریف شده اما این امکان برای کشاورزان دیگر فراهم نشده است. چون شبکهای برای این کار وجود ندارد و آب جمعشده در پشت سد به حال خودش رها میشود و بیش از ۷۰ درصد آن هدر میرود. برای آنکه منبع آب پایداری داشته باشیم هیچ راهی جز ایجاد شبکههای پاییندست مثل کانال یا خطوط آبرسانی نیست. منطقه باهوکلات که به هندوستان کوپک معروف است، شرایط ویژهای دارد و اگر منابع پایدار آب ایجاد و خطوط انتقال آب را برای کشاورزی تامین کنیم استان سیستان و بلوچستان این قابلیت را دارد که نیاز کشور در حوزه میوههای گرمسیری مثل موز، کُنار، چیکو و انبه را به طور کامل تامین کند. ما سالانه بحث ارزبری بسیاری برای واردات موز داریم در حالی که میتوانیم در این زمینه به خودکفایی برسیم.»
به نظر میرسد این نماینده امید چندانی به بهبود وضعیت آب چابهار ندارد زیرا در پاسخ به این پرسش که چه زمانی می توانیم بگوییم مشکل آب چابهار حل شده است؟ میخندد و پاسخ میدهد: «تا زمانی که صورت سوالها پاک میشود، نمیتوان زمان مشخصی برای کار در نظر گرفت. آقای وزیر نیرو اعلام کرده است تا پایان خردادماه سال آینده ۱۵۰ هزار نفر مردم جنوب استان سیستان و بلوچستان به آب شرب پایدار دسترسی پیدا خواهند کرد اما آنچه در عمل میبینیم امیدوارکننده نیست.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا