فرزند حسین آهی با روایتی از زندگی پدرش، درباره آخرین دغدغه این شاعر و گوینده رادیو تا واپسین روزهای عمر، میگوید: ما همیشه برای بیماری بابا نگرانتر از او بودیم و ما بیشتر از او حرص میخوردیم. بابا همیشه مشغلهاش این بود که بخواند، بنویسد، تحقیق و کار کند و تا آخر عمر هم همین کار را کرد؛ کاری که دوست داشت.
حالا یک سال از هفتم مردادماه ۹۸ می گذرد؛ روزی که خبر سفر همیشگی پدرش را داد. حافظ آهی، مجری رادیو و تلویزیون، فیلمساز و فرزند حسین آهی (شاعر، پژوهشگر و گوینده رادیو) در گفتوگویی با ایسنا، در روایتی از زندگی پدرش و جایگاه و تاثیر او در زندگی خودش گفت: پدر من قبل از اینکه جایگاه اجتماعی، ادبی و دانشگاهی مهمی داشته باشد، بابای ما بود. من، خواهر و برادرم پیش از همه اینها بابایی داشتیم که صبح از خواب بیدار میشد، برای ما صبحانه درست میکرد، با هم بیرون میرفتیم، شب که از سر کار میآمد، با هم شام میخوردیم و روزهای جمعهمان را با هم میگذراندیم و همه اینها در کنار همان بابایی بود که ما دوستش داشتیم و در کنارش این را هم میدانستیم که تاثیر اجتماعی بزرگی دارد، اعتبار ادبی دارد و انسانی دانشگاهی است؛ ولی آن قسمت از او که برای ما بینظیر بود، بابا بودنش بود.
او در ادامه با اشاره به اینکه حسین آهی عادت نداشت از فضایی مثل رادیو یا جامعه شعر که در آن است، شکایتی کند، بیان کرد: بابا همیشه سعی و به ما هم توصیه میکرد بدون اینکه درباره چیزی نظر بدهیم، رصد کنیم، چون این جوری میتوانیم نگاه بهتری داشته باشیم. اخلاق بابا این طور بود که اصولا درباره چیزی نظر نمیداد، نه به خاطر اینکه نظری نداشته باشد یا خودش را در حدی نداند که نظر بدهد، بلکه برای نگاه خودش ساحتی قائل بود که دلیلی نداشت مدام بخواهد آن ساحت را با ابراز کردنش زیر سوال ببرد. در همه موارد هم همینطور بود. بابا سعی میکرد این را خیلی رعایت کند و من فکر میکنم ما هم این را از او یاد گرفتیم.
حافظ آهی سپس درباره نمود فضای هنر و ادبیات در زندگی شخصی حسین آهی، گفت: قرار نیست شاعر بودن نمود خاصی داشته باشد، بابا شخصیتی بسیار منحصر به فرد داشت و تصویری که داشت فقط تصویر او در بیرون از خانه نبود، این شخصیت برای خود او بود و به همین علت ما اگر سر فوتبال هم با هم حرف میزدیم، او باز هم همین شخصیت و نگاه را داشت، و اگر درباره شعر با رسانهای مصاحبه میکرد باز هم همین نگاه را داشت، این شخصیت بابا بود که او را منحصر به فرد کرده بود نه لزوما رفتار یا اخلاق خاصی.
او همچنین درباره تاثیر پدر بر مسیر زندگی اش، گفت: بابا در لحظه لحظه زندگی ما تاثیر گذاشت، نه اینکه چون من هنر را انتخاب کردهام، تحت تاثیر بابا بودهام، من هر کاری که میکنم تحت تاثیر او است. من وقتی راه میروم، فکر میکنم و میخوابم هم تحت تاثیر پدرم هستم، شخصیت من چه در حوزه هنر و چه دیگر حوزهها تحت تاثیر او است. میخواهم بگویم اگر من حسابدار بانک هم میشدم باز تحت تاثیر پدرم بودم.
حافظ آهی سپس در پاسخ به سوالی درباره دغدغه حسین آهی در سالهای آخر عمرش اظهار کرد: دغدغه بابا همیشه کارش بود. حتی ما همیشه برای بیماری اش نگرانتر از او بودیم و بیشتر از او حرص میخوردیم و جوش میزدیم. بابا همیشه مشغلهاش این بود که بخواند، بنویسد، تحقیق و کار کند و تا آخر عمر هم همین کار را کرد؛ کاری که دوست داشت.
او درباره روزهایی که حسین آهی رفته است، بیان کرد: همه چیز مرا به یاد او میاندازد چون بابا تازه یک سال است که رفته و بیش از هر چیز این از او در خاطر من است که پیش از هر مقام علمی و ادبی، بابای دوستداشتنی ما بود.
حافظ آهی در پایان درباره انتظار خودش یا پدرش از مخاطبان دنیای هنر و ادبیات، گفت: هیچ خواستهای ندارم، بابا اگر خودش بود، میگفت «این حرفا چیه؟! مردم را به زحمت نندازید».
حسین آهی متولد ۳ آذر ۱۳۳۲ بود. «تماشاگه راز» از رادیو فرهنگ شامل خوانش جدیدی از غزلیات حافظ، از جمله برنامههای پرطرفدار او بود. همچنین اولین برنامه حسین آهی در تلویزیون «با کاروان شعر و موسیقی» در دهه ۸۰ از شبکه دو سیما پخش شد. او در بخش شبانگاهی رادیو پیام در روزهای چهارشنبه نیز به اشاعه مباحثی در زمینه تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران میپرداخت.
از جمله آثار حسین آهی به «بررسی جامعی در بحور شعر فارسی»، «حاشیه بر ارث شرح لمعهِ شهیدین»، «مقدمه و حواشی بر دیوان عمادالدین نسیمی» و … میتوان اشاره کرد.
حسین آهی هفتم مردادماه ۹۸ در سن ۶۶سالگی درگذشت.
انتهای پیام
منبع: ایسنا