حسن ذوالفقاری میگوید: یکی از مهمترین دلایل استفاده کمتر از ضربالمثلها این است که ارتباط انسانی و گفتوگو کم شده است.
این پژوهشگر ادبی و مدرس دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، درباره ساختن مثلها در دهههای اخیر که به نظر میرسد کمتر شده است، اظهار کرد: درباره اینکه ضربالمثلها ساخته نمیشود باید بگویم اینطور نیست، ضربالمثلها همیشه در هر دورهای ساخته و به مرور استفاده میشود؛ اما ممکن است ساختش در دورهای کمتر باشد و یا به میزان کمتری در میان مردم رواج پیدا کند و در دورهای بیشتر باشد. در دوره ما به دلیل اینکه روابط و مراودات انسانی و گفتوگوی شفاهی کمتر شده و جای خود را به موارد کتبی داده، کاربرد مواد گفتاری از جمله ضربالمثل و کنایه کمتر شده است. اگر ضربالمثل کمتر به کار برود، کمتر هم ساخته و بازسازی میشود.
او افزود: البته امروزه کلماتی را در ضربالمثلها میبینیم که نشان میدهد این مثلها جدید هستند؛ مانند «ارتش چرا نداره»؛ این ضربالمثل زمانی ساخته شده که ارتش به وجود آمده و عمر ارتش به یکصد سال هم نمیرسد. یا ضربالمثل معروفی که در میان مردم وجود دارد، «ژیان ماشین نمیشه باجناق فامیل»؛ این ضربالمثل هم زمانی درست شده که ماشین ژیان آمده است؛ عمر ژیان هم در ایران ۵۰ – ۶۰ سال است. نمونههای دیگری هم داریم که امروزی هستند؛ در واقع ضربالمثلها از میان گفتار مردم بیرون میآیند.
ذوالفقاری سپس گفت: مسئله دیگری که وجود دارد این است که ضربالمثلها پوست میاندازند و با همان بافت قدیم به ضربالمثل جدید تبدیل میشوند؛ یعنی با یک شکل تازه و روایت جدید، نو میشوند و میان مردم رواج پیدا میکنند. مثلا امروزه میگوییم «فلانی گرگ باراندیده است» در اصل این ضربالمثل «گرگ بالاندیده است»؛ بالان به معنای تله است. در این مثل بالان به باران تبدیل شده است؛ زیرا امروزه کلمه بالان معنایی برای مردم ندارد اما در گذشته معنا داشته است. یعنی بخشی از ضربالمثلها پوست میاندازند و شکل جدید پیدا میکنند و واژههایشان جدید میشود که این هم نوعی نوسازی ضربالمثلها است.
او درباره به فراموشی سپرده شدن برخی ضربالمثلها و کمتر استفاده شدنشان نیز بیان کرد: اینکه ضربالمثلها امروزه در میان مردم رواج چندانی ندارد و یا کمتر دیده میشود، به نوعی درست است؛ اگر همین الان از مردم بخواهیم درجا ۱۰ مثل معروف را بگویند، شاید خیلیها نتوانند، در حالی که ذهن نسل گذشته انبانی از ضربالمثلها بود، زیرا دائم در مراودات استفاده میشد.
این مدرس دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: یکی از دلایلی که امروزه کمتر ضربالمثل ساخته و استفاده میشود این است که در گذشته برنامههایی در شبهای زمستان در قهوهخانهها، مجامع و شبنشینیها بود؛ از جمله گفتوگوی اهل خانه با هم، قصهخوانی، نقالی و کتابخوانی. کتاب قصههای قدیمی پر بود از ضربالمثلها، کنایهها و کلیشههای زبانی که افراد به مرور در مجالس یاد میگرفتند. اما حالا از این مسائل خبری نیست و اغلب مردم در دنیای مجازی هستند و در دنیای مجازی هم ضربالمثلها رنگ باختهاند. زمانی که مردم از ضربالمثلها استفاده نکنند، خودبهخود ضربالمثلها هم ساخته نمیشوند. در واقع یکی از دلایل این موضوع این است که قصهها، افسانهها و نقلها، شاهنامهخوانی و حافظخوانی کمتر در خانوادهها رواج دارد.
او دلیل دیگر این موضوع را کتابنخواندن نسل جدید عنوان کرد و گفت: با وجود اینکه کتاب زیاد است و حجم تولید کتاب نسبت به گذشته بیشتر شده، ساعت مطالعه کمتر شده است که از دلایلش میتواند این باشد که افراد مجبورند بیشتر کار کنند و دغدغههایشان نسبت به زندگی بیشتر شده اما در گذشته این دغدغهها کمتر بود. مصرفگرایی هم عامل دیگری است. در گذشته به خاطر روحیه قناعتی که در انسانها وجود داشت مصرف کمتر بود و مردم فرصتهای خود را به مطالعه میگذراندند و حالا دیگر این فرصتها وجود ندارد.
ذوالفقاری در ادامه متذکر شد: افراد در گذشته برای مطالعه وقت میگذاشتند و به ادبیات علاقه داشتند و چون مردم متون و آثار ادبی را زیاد میخواندند دهها بیت شعر در حافظه داشتند اما ارتباط نسل امروز با ادبیات کمتر و گاه قطع شده است. البته رسانهها مقداری جایشان را گرفتهاند مانند تلویزیون که برنامههای آن هم جنبههای ادبی و فرهنگی ندارد و یا ضعیف است بنابراین ضربالمثلها انتقال پیدا نمیکنند. ضربالمثلها از طریق خواندن متون ادبی منتقل میشود؛ مثلا در «گلستان» سعدی و شعرهای شاعرانی چون حافظ، مولوی و فردوسی بسیار ضربالمثل وجود دارد و در گذشته در مکتبخانهها خوانده میشدند و چون شکل منظوم داشتند در حافظهشان میماند. در واقع با خواندن این شعرها ضربالمثلها ماندگار میشدند و مردم بیشتر آنها را به کار میبردند.
او سپس بیان کرد: ضربالمثل در گذشته علاوه بر اینکه به لطف و شیرینی کلام میافزود، کارکرد دیگری هم داشت که اقناع و استدلال بود. مردم چون معانی ضربالمثلها را خوب و دقیق میدانستند و به کارکرد آنها هم آگاهی داشتند از ضربالمثلها در گفتوگوهایشان برای اقناع طرف مقابل استفاده میکردند. در واقع میتوان گفت ضربالمثلها کارکرد اجتماعی، زبانی و فرهنگی داشتند. اما امروزه کمتر از کارکرد زبانی ضربالمثلها استفاده میشود و اگر مردم بخواهند استدلال کنند با نامه اداری سر و کار دارند و اگر بخواهند یکدیگر را قانع کنند پایشان به دادگاه کشیده میشود. همانطور که گفتم مردم برای رفع مشکلاتشان به مراجع قانونی مراجعه میکنند و این چیزها باعث شده از اهمیت ضربالمثلها کاسته شود.
این نویسنده در پایان گفت: البته مهمترین دلیل استفاده کمتر از ضربالمثلها این است که ارتباط انسانی و گفتوگو میان افراد کم شده و این ضربالمثلها انتقال پیدا نمیکند؛ مثلا وقتی من ضربالمثل زیبایی را در هنگام گفتوگویی میشنیدم به حافظه میسپردم تا در جای دیگری و یا موقعیت دیگری به کار ببرم اما حالا این موقعیت اصلا فراموش شده و به دست نمیآید و جایش را به پیامکها داده؛ خیلی سریع و بدون کاربردهای زبانی. البته این بلا فقط بر سر ضربالمثل نیامده بلکه کنایهها، کلیشهها و اصطلاحاتمان نیز دچار این مشکل شدهاند و به طور کلی زبان گفتار تضعیف شده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا