ترجمه انگلیسی کتاب «فقط غلامحسین باش» نوشته حمید حسام رونمایی شد.
به گزارش ایسنا به نقل از روابطعمومی موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست رونمایی ترجمه انگلیسی کتاب «فقط غلامحسین باش» نوشته حمید حسام با حضور مترجم آن سیدمجتبی سیدباقری به مناسبت چهلمین سالگرد هفته دفاع مقدس، روز پنجشنبه (سوم مهرماه) توسط موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران در نمایشگاه ملی دستاوردهای دفاع مقدس و مقاومت برگزار شد.
در ابتدای این برنامه مترجم کتاب، سیدمجتبی سیدباقری درباره محتوای کتاب گفت: «فقط غلامحسین باش» در دو فصل «حسین غلام» و «غلام حسین» درباره زندگی جانباز حسین رفیعی نوشته شده است. وجه تسمیه نام این کتاب از این روست که نام پدر این جانباز غلام و کشاورز بود که در یکی از روستاهای همدان زندگی میکرد. این اثر روایت زاده شدن، زندگی و تحصیلات حسین رفیعی است.
این مترجم درباره جایگزین برخی از اصطلاحات و مکانهای خاص در ترجمه انگلیسی آن اظهار کرد: با توجه به رمانهای جنگی و نظامیای که خودم پیش از این به زبانهای دیگر خوانده بودم سعی کردم ابتدا با فراهم کردن چهارچوب فکری و با تدوین زیرنویسهای کتاب و با توجه به مفاهیمی که در مشرق زمین وجود دارد این اصطلاحات را در کتاب منتقل کنم. حتی گاهی از نشانههایی بهره گرفتم که غربیان برای فرهنگ مشرق زمین دارند.
او افزود: از جمله مشکلاتی که در ترجمه این اثر با آن روبهرو بودم بازگردانی برخی مفاهیم چون شهادت، جوانمردی و آزادگی است ولی سعی کردم از ساختارهایی استفاده کنم که برای خواننده نوین غربی آشنا باشد.
او در پاسخ به این سوال که چه چیزی در ترجمه این کتاب او را جذب کرد، گفت: پدر من نیز به عنوان یک رزمنده تلاش داشت تا تجربه جبهه و جنگ را به من منتقل کند و من با خواندن این کتاب به صورت کلی اطلاعاتی به دست آوردم.
سیدباقری در پاسخ به این سوال که در ادبیات کشورهای دیگر چه کتابی را میتوان با «فقط غلامحسین باش» همسطح دانست بیان کرد: شاید بتوان کتاب «زمان دست دوم» اثر نویسنده بلاروسی، سوتلانا آلکسویچ را با این کتاب حمید حسام مقایسه کرد. البته میتوان بخشهایی از کتاب همچون دلنگرانیهای همسر این شهید را با «جنگ و صلح» تولستوی مقایسه کرد.
این مترجم همچنین گفت: پیش از انقلاب، پیش از شروع داستان رستگاری او، و پیش از اینکه با همسر و همرزمانش آشنا شود، تنها چیزی که میتوان در غلامحسین مشاهده کرد تیره بختی و مصیبتی است که نماد اوضاع حاکم بر پیش از انقلاب است. ما شاهدیم که او مادر، پدر و سپس خود را از دست داده و گم میکند. او که ناتوان از شناخت خویش است، سعی دارد تا راه رستگاری خود را در چیزی فراتر از خود و خدا یابد.
او ضمن بیان این که در اینجا رفیعی برای اولینبار جامعه انسانی را نه بر مبنای روابط اقتصادی، آنچنان که در پیش از انقلاب و دفاع مقدس اهمیت داشت، که بر پایه اعتقادات انسانی درک میکند گفت: آنچه برای حسین غلام در پیش از انقلاب مایه عذاب است، تهی بودن جامعه از تفکر الهی است. اما حسین غلام در دوران دفاع مقدس، گمگشته خویش را در عقیده و عمل رزمندگان بازمییابد.
این مترجم افزود: برای او که از کودکی در جامعهای تهی از ارزشهای معنوی رشد یافته، اینجا نقطه شناخت ابتدایی از خود است تا هنگامی که به والاترین مقام یعنی عبودیت خدا و عمل به وظیفه الهی خویش که تاسی از امام خمینی(ره) است، نائل میشود. علاقه او به امام اما یک رابطه مرشد مریدی است. امامی که گذرگاه رشد معنوی و اجتماعی او را رقم زده و او را از اهداف کوتاه و عبث بر حذر میدارد.
سیدباقری با اشاره به این که غلامحسین معتقد است که او تنها محصول تفکر و اعمال خود نیست بیان کرد: پیروی از راه الهی، راه امام حسین(ع) و امام خمینی(ره) مسیری است که جز حقیقت در آن یافت نمیشود، تنها مسیری که برای جبران خطاهای گذشته وجود دارد و این امر را میتوان در خشنودی او به هنگام بازگشت از جبهه جهاد یا همان مدرسه انسانسازی، مشاهده کرد. اندیشه جهاد و شهادت به او فرصتی میدهد تا رستگاری خویش را به دست آورد. او در جهاد و در جبهه حق، خانواده راستین خود را یافته و تبدیل به انسانی دیگر میشود. انسانی که شهید مرتضی آوینی او را این گونه توصیف میکند: انسان اگر بتواند خود را در خدا فانی سازد، نورالانوار طلعت شمس حق، از او نیز متجلی خواهد شد.
این مترجم اظهار کرد: در فرصت دو ماه و اندی که مشغول برگرداندن این کتاب به زبان انگلیسی بودم، لحظه به لحظه با «حسین غلام» تا «غلامحسین» شدن همراه بودم. گاهی توصیفش از جنگ، جهاد و جبهه مرا به خاطرات پدرم در کردستان و اهواز میبرد، و گاهی حسرت همراهی یاران شهیدش، همانان که در عین شجاعت، آزادگی و جوانمردی، ناجوانمردانه به خاک افتادند راه گلویم را میبست.
سیدمجتبی سیدباقری در پایان گفت: پس از آزمودن تمامی راهها غلامحسین سرانجام راه جهاد را برمیگزیند و تقدیر نیز برای او چنین مقدر میکند تا زنده بماند و یاد یاوران شهید خود را زنده نگه دارد. بماند تا از مظلومیت شهید علی چیتسازیان بگوید، از استقامت همسرش، از آن شب ظلمانی که شهید هانی تکلو در آن قصد معراج میکند و از شهادت غریبانه شهید مصیب مجیدی. از گردانی که جان بر کف میگذارد تا تکه تکه ایران را بازپس گیرد و از جانبازانی که برای این مهم به خط میزنند و به فاو میروند تا دشمن بعثی را از خاک ایران دور کنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا