«به جای اینکه موزهها مردم را به خانهنشینی و فاصلهگذاری اجتماعی ترغیب کنند، ضد فاصله گذاری اجتماعی رفتار میکنند و با اعلامِ فعالیتهایشان گویا در حالِ پخش کارت دعوت برای حضور در مراسم عروسی یا عزا هستند.»
به گزارش ایسنا، در نخستین هشدارها برای تعطیلی فضاهای پُر تجمع، موزهها آخرین فضاهای فرهنگی تاریخی بودند که تعطیل شدند، فضاهایی که در ماه آخر سال گذشته کمترین درصد بازدید کنندگان را به خود دیدند، هر چند تعطیلی این فضاها چیزی حدود دو ماه طول کشید و روز بعد از عید فطر در اوایل خرداد ماه بار دیگر درهای خود را به روی مردم و گردشگرانی که هنوز تمایل چندانی به حضور در فضاهای سربسته و پر تجمع نداشتند، باز کرد و در این میان پروتکلهایی به موزهها اعلام شدند تا بر آن اساس از بازدیدکنندگان خود استقبال کنند.
اما بعد از گذشت حدود یک ماه، تشدید دوبارهی این ویروس در سطح مردم به واسطهی همان آزادی دوبارهی حضور مردم در فضاهای پرتجمع به خصوص موزهها که یکی از فضاهای پرخطر اعلام شده بودند، بخش زیادی از فعالیتهای فرهنگی بار دیگر تعطیل شدند و موزههای تهران نیز در این لیست قرار گرفتند، آنهم فقط برای یک هفته و چند روزی است که بار دیگر فعالیت خود را آغاز کردهاند، اما در این میان برخی نکات از زیر ذرهبین فعالانِ موزهای پنهان نماند.
درست در دوم مرداد و روزی که اعلامِ بازگشایی دوبارهی موزهها آنهم برای دومین بار از سوی محمدرضا کارگر – مدیر اداره کل موزهها – اعلام شد، وی که در رسانهی ملی صحبت میکرد، به این نکته اشاره کرد؛ «ما اعتقاد داریم بخشی از موزههای ما با رعایت پروتکلهای بهداشتی به راحتی میتوانند ادامه فعالیت داشته باشند، شاید در این شرایطی که بسیاری از مراکز فرهنگی تعطیل هستند، موزه بتواند این شرایط را قدری تعدیل کند.»
این حرف معنای متفاوتی میتواند برای هر شنونده داشته باشد، در حالی که مسوولان ستاد کرونا همه تلاش خود را برای کاهش درصد انتقال این ویروس انجام میدهند، متولیان یک نهاد فرهنگی شانسِ ادامهی فعالیت موزهها را جایگزینی برای دیگر اقدامات فرهنگی تعطیل شده در کشور میدانند!
هنوز تعریف درستی از دورکاری موزهداران نداریم
رضا دبیرینژاد – موزهدار و فعالِ این حوزه – یکی از منتقدانِ این نوع فعالیتِ دوبارهی موزههاست.
او در این زمینه به ایسنا تاکید میکند: به نظر میرسد سیاستگذاران و متولیان فرادست موزهها، چون خود اشراف بر موزه ندارند و تنها دغدغهشان موزه نیست، چنین تصمیمهایی میگیرند.
او یکی از بحرانهای کنونی در این حوزه را بلاتکلیفی موزهها میداند و ادامه میدهد: به همین دلیل برای آنها به طور دائم تصمیمهای آنی گرفته میشود. هر چند از روز نخست تکلیف با دانشگاهها روشن بود، به واسطه وظیفه ذاتی آنها یعنی آموزش بود، راهکار به سرعت مشخص و آموزش مجازی آغاز شد، حتی مشخص شد حوزه خطر یا آسیب رسیدن به دانشجویان یا کارمندان بانکها چه قدر است؟
وی اما مهمترین مشکل در این بلاتکلیفی را متوجه سیاستگذاران این حوزه میداند و میافزاید: در این شرایط نگاه به موزه محدود و تک وجهی است، عمدتا موزه را فقط در بازدید و باز و بسته بودن آن محدود کردهاند و تعریفِ آن، همان شکل مرسوم یک دست بوده است.
او حرف از فضای تولید خدماترسانی مجازی را یک عملکرد جانبی میداند و نه اصلی و بیان میکند: در مساله خدماترسانی در موزهها به در دسترس قراردادنِ آثار یا فعالیت فرهنگی موزهها به مثابه اصل و فعالیت مرکزی در موزهها فکر نمیشود، بلکه به آن فقط در حدِ بازدید نگاه میشوند و این جاست که اگر از فعالیتهای دیگر مانند آموزش و پژوهش و خدماترسانی غیرمستقیم حرف زده میشود، ما این را فرع بر قضیه در نظر میگیریم و برایمان چندان جدی نیست.
وی با اشاره به اینکه اگر در نظر بگیریم موزه یک پدیده چند گانه است، ممکن است بخشی از کارها تعطیل شوند اما دیگر کارکردها تعطیل نمیشوندو ادامه میدهد: به دلیل همین تصورِ چند وجهی وقتی حرف از دورکاری در موزه میشود، عمدهی متولیان موزهای نتوانستند یک تعریف درست برای دورکاریِ موزه مطرح کنند، در حالیکه در سایر سازمانها و نهادها این قضیه وجود دارد.
دبیرینژاد با اشاره به عملکرد موزههای برخی کشورهای دیگر در دورکاری، اظهار میکند: آنها در این شرایط با گسترش فعالیتهای آموزشی به صورت غیرمستقیم، برای کارکنان خود اقدامات پژوهشی و مستندنگاری در قالب دورکاری تجویز کردند و در این مدت زمان کارمندانِ همهی موزهها تعطیل نبودند، بلکه در قالب دورکاری و سرکشیهای مداوم کارمندان به کار گرفته شدند، اما در ایران بسیاری از اداراتِ متولی، به کارمندان موزههای در قالب یک کادر اداری نگاه کردند که فقط کارمند است.
موزهها فاصلهگذاری اجتماعی را کاهش میدهند/وقتی حرف و عمل موزهها یکی نیست
رییس موزه ملی ملک؛ از دیگر چالشهای موزهای را در نگاه و صحبت برخی متولیان موزهای میداند که فعالیت موزهها در شرایط کرونا را مکانی برای برطرف کردن زمان بیکاری مردم میدانند.
او با تاکید بر اینکه در حال حاضر دولت برای کاهش تجمعات در دسترس و خطرات ناشی از شیوع کرونا، زمانِ خدماترسانی ادارات و نهادها را تغییر داده تا مردم کمتر در گستره شهر حرکت کنند و بر اساس اولویتبندی به ضروریات زندگی خود برسند، میگوید: در این شرایط مطرح میشود که باید موزهها فعالیت خود را از سر بگیرند و ساعت کاری موزهها پر شود، به جای این که فکر کنیم دستور ستاد کرونا برای کاهش خطر و تجمع است، ساعت کاری موزهها را افزایش میدهیم.
وی توضیح میدهد: به جای اینکه موزهها به عنوان مکانی فرهنگی و آموزشی مردم را به صورت غیرمستقیم به خانهنشینی و فاصلهگذاری اجتماعی ترغیب کنند، با این رفتار عملا موزهها، ضد فاصله گذاری اجتماعی رفتار میکنند و به جایِ تقویتِ آن، فاصله گذاری را کاهش میدهند.
او با اشاره به اینکه رفتارِ امروزِ موزهها در حال نزدیک شدن به رفتارِ دورانِ پیشا کرونا است، ادامه میدهد: در گذشته این نوع رفتارها و تجمعات تا حدود ساعت ۱۸ ادامه داشت، زمانی که ساعت کاری ادارت تا ۱۶ بود و موزهها با فاصله دو ساعت بعد تعطیل میشدند، اما اکنون عملا مردم را به بیرون ماندن از خانه و تشویق به حضور در مکانهای پر تجمع تشویق میکنیم، این دعوت عملا در نفی فاصله گذاری اجتماعی و رعایت بهداشت در سطح جامعه است.
فعالیتِ موزهها مانند برگزاری مراسم عروسی و عزا در دوران کروناست
او باز کردن و فعالیتِ زیاد موزهها و ترغیب مردم به رفتن به این فضاها که عموما سربسته هستند را به پخش کارت دعوت برای حضور در مراسم عروسی و عزا تشبیه میکند و ادامه میدهد: در حالی که تلاش میشود مراسمها و تجمعات فرهنگی و جشن و عزا تعطیل شوند و به اجرایی شدنِ شکستِ زنجیره انسانی فکر میکنیم، موزهها عملکردی متفاوت از خود بروز میدهند. در واقع با وجود بمباران اطلاعاتی دربارهی کوید – ۱۹؛ که بر لزوم قطع زنجیرهی انسانی تاکید شده، متولیان موزهها شیوههای تجمع و ضد سلامت است و شیوع این بیماری را درخواست میکنند.
این موزهدار با بیان اینکه همه نهادها وظیفه دارند با شناخت بیماری و بحران و اَعمال خطرساز آن، در سازمانهای خود، نقاطی که باعثِ شیوع و تشدید این بیماری میشود را کنترل و در کاهش این شیوع تلاش کنند، میافزاید: در مورد موزهها به نظر میرسد متولیان و سیاستگذاران ملیِ موزهها یا از بیماری همچنان اطلاعاتی چندانی ندارند و این اتفاق را اصلا جدی نگرفتهاند و برایشان یک بحران نیست.
موزهها را جایگزین فعالیتِ سینما و کنسرت میدانند !
او با اشاره به برخی صحبتهای مطرح شده با این مضمون که «مردم در این شرایط نیاز به سرگرمی دارند و موزهها میتوانند جبران فعالیتِ دیگر نهادها باشند» اظهار میکند: این یک نوع شناخت معکوس از موضوع است یا واقعا اعتقاد و شناختی از بحران ندارند یا از موضوع و نهادی که بر آن متولی هستند، شناختی ندارند.
وی تاکید میکند: در این شرایط اگر متولیانِ موزهای هم اطلاعی از وضعیتِ موزهها و فعالیتهایشان ندارند، باید به نظرات کارشناسان دو حوزه سلامت و بهداشت و ستاد کرونا گوش دهند، آنها به طور مداوم در حال اطلاعرسانی هستند تا سطح آگاهیها را نسبت به بیماری بالا ببرند، از سوی دیگر مردم در مقابل این آگاهی از رفتار فردی تا رفتار جمعی نقش دارند. در واقع در شرایط بحران، نخست باید ضروریات در اولویت قرار بگیرند و مواردی که امکان به تعویق انداختن دارند را به زمان دیگری موکول یا راههای جایگزین پیدا کرد.
وی با طرح این پرسش که چرا در این شرایط کنسرت برگزار نمیکنیم، اضافه میکند: میدانیم برگزاری آن یعنی تجمع. با این وجود موسیقی را از زندگی مردم حذف نکردهایم، بلکه به جای آن با تولیدات متعدد شِبه کنسرت و کنسرتهای مجازی یا پخش بیشتر موسیقی از گروههای خاص و ساختِ فیلم و پخشِ آن در فضای مجازی راه ارتباط با مردم و ارتباط مردم با دیگر این بخشها را حفظ میکنند. بنابراین نه اینکه فکر کنیم نباید خدماترسانی را حذف کرد و موزهها را در دسترس قرار نداد، بلکه میتوان به راههای جایگزین فکر کرد.
رفتار موزههای دنیا برای فعالیتشان در دوران کرونا
۹۰ درصد موزهها ۱۰ نفر بازدید کننده دارند
او با تاکید بر اینکه میتوان بخشی از این خدمات را برای ضروریاتِ دیگر کاهش داد، ادامه میدهد: اگر حرف از ضروریات میزنیم، اشکالی برای باز کردن موزهها در زمانِ محدود وجود ندارد. همهی کشورهای دنیا در موزههای خود، زمان بازدید خود را کاهش دادهاند، حتی برخی از موزههای بزرگ در یک هفته سه روز یا کلا چند ساعت فعالیت دارند.
دبیرینژاد با اشاره به اینکه در نمونههای موزهای برخی کشورهای دنیا که قبل از جریان کرونا ساعتها یا روزهایی به صورت متناوب ساعتِ بیشتری برای بازدید موزه میگذاشتند، اکنون این اقدام متوقف شده است، اضافه میکند: بنابراین بهتر است در این شرایط به جای این که ۱۵۰ موزه در تهران را به صورت ناگهانی و با یکدیگر باز کرده و همه مجموعه بازدیدکنندگان را سنجیده و درجهبندی کنیم، متوجه شویم که بیش از ۹۰ درصد موزهها تقریبا در روز، زیر ۱۰ نفر بازدید کننده دارند.
موزهها در نبود بازدید کننده چقدر انرژی مصرف میکنند؟
به گفتهی دبیرینژاد؛ در کنار این شرایط باید حجمِ مصرف انرژی، کار، نیرو، برق و آب را نیز در نظر گرفت؛ حجمِ مصرفی که اصلا به صرفه نیست.
او به بیان یک راهکار در این زمینه نیز میپردازد و ادامه میدهد: در واقع میتوان یک تقسیم بندی کرد، به عنوان مثال موزهها را به چهار گروه تقسیم کرد و هر هفته یک گروه فعالیت کنند، که این تقسیمبندی نیز میتواند بر اساس نقاط مختلف هر شهر و منطقه یا اصلا موضوعیت موزهها باشد.
«اما»یی که شرایط بازدیدهای موزهای را تغییر میدهد
وی به وجودِ یک «اما» در این میان اشاره میکند و میگوید: باید نخست برای بازدیدها سقف تعریف کرد و توجه بیشتری برای رعایت پروتکلهای بهداشتی داشت، حتی میتوان در هر هفته ۱۰ موزه را برای رعایت پروتکلها تجهیز کرد. همچنین میتوان برای موزهها ظرفیت گذاشت. حتی میتوان با جریانسازی فرهنگی، این ظرفیت را به مردم داد تا منظمتر از موزهها دیدن کنند.
وی اما این محدود کردن را نیز نیازمند نوعی فرهنگسازی میداند و ادامه میدهد: به جای اینکه متولیان و مردم بیخیال و بیبرنامه با موزهها رفتار کنند، باید بداند که بازدیدِ گذرا در این شرایط بحرانی منطقی نیست، بلکه نیازمند بازدیدهای هدفمند هستیم.
وی با تاکید بر لزومِ ایجاد یک شبکه منسجم بین موزهها، ادامه میدهد: متولیانِ موزهای هنوز نتوانستهاند جلسهای هماهنگ بین همه نهادهای صاحب موزه برگزار کنند، به همین دلیل نیز هر سازمان برای خود تصمیم میگیرد و متولیان عام موزهها به دنبال یک هماهنگی فرا سازمانی نیستند، بلکه فقط درون سازمانی نگاه میکنند.
با وعده درمانی نمیتوان رفع مسوولیت کرد
او شرایط کنونی را یک نوع رفع مسوولیت میداند و ادامه میدهد: این در حالی است که با وعده درمانی، گفتار درمانی و با رفع مسوولیت نمیتوان از بحران عبور کرد، بلکه بیشتر بر بحرانها اضافه میشود. اگر برنامهها اعلام شوند، به جای وعدههایی که هیچگاه عملی نمیشوند، یک برنامه هماهنگ میبینیم و به کارکنان و مخاطبان موزهها میتوان اعتماد و اطمینان داد تا طبق الگوسازیها رفتار شود.
دبیرینژاد با تاکید بر اینکه موزهها محل فرهنگسازی هستند، بیان میکند: این فرهنگ سازی فقط با دیدن شی موزهای اتفاق نمیافتد، بلکه رفتار موزهای نیز در آن دخیل است، این که موزه در بحران چطور رفتار میکند خود راهی برای فرهنگ سازی اجتماعی است. بنابراین نهادهای فرهنگی خود باید رفتارهای فرهنگی داشته باشند که این رفتارهای فرهنگی را متولیان فرهنگی میسازند.
در شرایط بحرانی هر کس جزیرهای رفتار میکند
او اضافه میکند: وقتی ما از موزهها، رفتارهای غیرفرهنگی و غیراجتماعی میبینیم آنهم در حالی که شرایط بحرانی است و ضد قوانین بهداشت برنامهریزی شده و رفتار میشود، به راحتی نیز هر کس جزیرهای رفتار میکند و با وجود مسوولیت در مقابل بحران، مسولیت خود را به گردن دیگران میاندازد، در این شرایط ما مسولیت پذیر نبودن را به مردم نیز ترویج میدهیم.
وی با تاکید بر اینکه اگر موزهها را نهادی اجتماعی میدانیم باید رفتارهایشان نیز اجتماعی باشد، ادامه میدهد: رفتار اجتماعی با شرایط و زمان تناسب دارد، ما باید یا مسوولیت اجتماعی را بپذیریم یا آن را به کسانی بسپاریم که متولی و کارشناس موزه هستند یا به شکل جمعی و گروهی برای این اتفاق تصمیمگیری کنیم. در هر صورت نباید از زیر بار مسوولیت فرار کرد، در غیر این صورت چطور میتوان منتقد جامعه، مردم و فرهنگ بود.
او همچنین با تاکید بر اینکه موزهها با نشان دادن رفتارهای اجتماعی، امکان نقدِ فرهنگی هم دارند، ادامه میدهد: با این کار درک شرایط اجتماعی نیز برایشان مقدور است، اگر قرار باشد ما این نوع نقد را داشته باشیم، نخست باید آن را به خودمان وارد کنیم تا ببینیم رفتارمان چه قدر درست بوده است.
به اعتقاد دبیرینژاد، رفتار با موزهها به نوعی رباط گونه، بی حس و بدون نگاه انسانی و اجتماعی است، مانند کارخانه تولیدی که امروز باز است و فردا خیر، بدون اینکه در نظر گرفته شود باز بودن یا نبودن آن چه اثربخشی برای منطقه دارد.
او با بیان اینکه بر اساس واقعیتها شاید این نوع تصمیمی گیری بیش از این که یک نگاه واقع بینانه باشد، یک نوع نگاه ارمانخواهی تکراری و همیشگی است، ادامه میدهد: زمانی شعارهایی میدادیم و با شعار درمانی موزهها را نهادهای بزرگ جریان ساز مینامیدیم، اما اکنون نمیتوانیم همان شعارهای پیشا کرونا را بار دیگر مطرح کنیم، بلکه امروز بر اساس تغییر شرایط، حرفها نیز باید تغییر کنند، باید شعارها را واقع بینانهتر و عملیاتیتر مطرح کرد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا